خرید پستی سریال پایتخت ۵ با کیفیت عالی

شماره پروانه نمایش: ۱۱۱۳۹۷ – ۱۵۵/۹۷

نام مجموعه: سریال تلویزیونی پایتخت فصل پنجم |

سال و کشور تولید: ۱۳۹۶، ایران |

فرمت: Dvd – Vob|

کیفیت: عالی|

رزولیشن تصویر: ۴۸۰*۷۲۰|

نوع تصویر: Full Screen|

تعداد دیسک: ۴ دی وی دی|

تعداد قسمتها: ۱۸ قسمت|

میانگین زمان هر قسمت: ۵۰ دقیقه|

توضیحات: بدون تگ و تبلیغات|

کارگردان:

سیروس مقدم

تهیه کننده:

الهام غفوری

نویسندگان فیلمنامه:

محسن تنابنده – امیر حسین قاسمی

بازیگران:

محسن تنابنده

ریما رامین فر

احمد مهرانفر

نسرین نصرتی

هومن حاجی عبدالهی

سارا فرقانی اصل

نیکا فرقانی اصل

بهرام افشاری

و علیرضا خمسه

موسیقی:

آریا عظیمی نژاد

برای آشنایی و اطمینان خاطر از کیفیت سریال پایتخت، ویدئوی زیر را مشاهده کنید. ضمناً توجه کنید در صورتی که سرعت اینترنت شما پایین باشد، ممکن است این فایل با کیفیت پایین پخش شود. در صورتی که میخواهید کیفیت واقعی را ببینید، از قسمت تنظیمات ویدئو، رزولیشن 720 را انتخاب کنید.

خلاصه داستان:

نقی معمولی به همراه خانواده اش در فصل پنجم پایتخت از کشورهای دیگر سر در می آورد.

ارسطو ماشین مدل بالا خریده و قصد دارد شیرینی آن را به خانواده پسر خاله اش بدهد. آنها سوار بر ماشین ارسطو مشغول طی کردن راه هستند که ناگهان گاوی بر سر راه اتومبیل سبز می شود و باعث می شود اتومبیل از جاده اصلی منحرف شده و در آسمان به پرواز در آید. تمامی سرنشینان ماشین بر اثر سقوط اتومبیل در رودخانه ای آسیب می بینند. اما خوشبختانه این تصادف فوتی ندارد. ارسطو از ناحیه صورت آسیب می بیند. نقی هم چشم راستش مشکل پیدا می کند. بابا پنجعلی تا مدتها بعد نمیتواند راه برود و هما مشکلات روحی و روانی پیدا می کند. از همینجاست که دوباره میان نقی و ارسطو مشکل و اختلاف پیش می آید؛ چرا که نقی، ارسطو را مسبب تمام این مشکلات می داند…

مدتی از این ماجرا می گذرد.

آنها ابتدا در شیرگاه مراسم ختم بهبود را برگزار می کنند!!!

بله، در اولین قسمت از سریال پایتخت در فصل پنجم متوجه می شویم که بهبود فریبا فوت نموده و آنها در حال برگزاری مراسم ختم او هستند.

در تاریخ تلویزیون تا به حال سریالی را نداشتیم که به فصل پنجم برسد و هنوز هم مخاطب داشته باشد. اما سریال پایتخت  این معادلات را بر هم زد و نشان داد اگر کارگردانی کاربلد پشت اثری باشد، حتی اگر قصه خاصی هم نداشته باشی،‌ می‌توانی مخاطبت را با مجموعه همراه کنی.

شباهت نام خانوادگی نقی با سبک زندگی‌شان سوژه اصلی بسیاری از شوخی‌ها را در این خانواده رقم می‌زند. خانواده معمولی آنقدر معمولی هستند که حتی کوچکترین اتفاق‌هایی که برایشان می‌افتد شروع قصه‌ای جذاب برای مخاطب می‌شود. خانواده‌ای که هر کدام نماینده یک قشر از مردم جامعه هستند و با زبان بی زبانی همه دغدغه‌های مردم را بیان می‌کنند که همه اینها با زیرکی در قالب قصه‌هایی واقعی جا خوش کرده است. امسال که موضوع برجام و ترامپ هم نقل بحث مردم بود، شوخی با ترامپ هم به شوخی‌های این مجموعه تلویزیونی اضافه شده و یکی از اهالی روستا با گریمی شبیه به ترامپ درآمده که دیگران با آن شوخی می‌کنند.

در این سالها یکی از نمادهای سریال « پایتخت »، ایرانگردی با کامیون نارنجی ارسطو بوده و این را یکی از هدف‌های خود قرار داده است و حتی در فصل چهار پا فراتر از مرزها هم گذاشت و به چین سفر کرد. تهران، بخش مهمی از فصل یک این سریال را تشکیل می‌داد، قشم و شهرهای جنوبی ایران هم میزبان پایتخت دو بودند. اما پایتخت سه و چهار در شمال کشور و علی آباد و همچنین تهران مقابل دوربین رفت و مقدم برای پایتخت پنج علاوه بر شیرگاه شمال به ساری و قائم‌شهر رفت و از آنجا به شمال شرق تهران، فرودگاه، ترکیه و در پایان نیز به شهرک سینمایی دفاع مقدس سفر کرد تا سکانس‌های پایانی سریال را با محوریت گروه تروریستی داعش مقابل دوربین ببرند.

نقی که حدودا ۴۰ سال دارد در گذشته نقاشی ساختمانی انجام می‌داد، ‌او دو دختر دوقلو به نام سارا و نیکا دارد و هما همسرش در آخرین پایتختی که پخش شد، نماینده مردم شمال در شورای شهر شد و حسادت نقی را به خود بیشتر کرد! اغلب سکانس‌های دیدنی این سریال در کل کل‌های نقی و ارسطو شکل می‌گیرد که کل قصه را به دنبال می‌کشد. نقی برخلاف سنش هنوز هم بچه است و همین داستان را تحت الشعاع خود قرار می‌دهد.

مهران احمدی که در « پایتخت ۲» در قالب نقش بهبود فریبا شوهر خواهر نقی ایفای نقش کرد، بعد از حضور در دو فصل از این سریال و درست در جایی که نقشش به عبارتی جا افتاده بود، از این مجموعه تلویزیونی جدا شد. برخی‌ها مسائل مالی را دخیل دانستند و برخی‌ها نیز می‌گفتند که احمدی ادامه این نقش را دوست ندارد و معتقد است که این سریال در فصل‌های بعدی دچار افت خواهد شد. البته خود مهران احمدی در یک برنامه تلویزیونی رسماً اعلام کرد که به دلیل اینکه نمی خواهد مردم او را با این نقش بشناسند و میخواهد خود را با فیلمهای دیگر به مردم بشناساند از ادامه حضور در این سریال انصراف داده است. تیم پایتخت در فصل چهارم سریال نبود او را با سفرش به آفریقا توجیه کردند، اما وقتی مطمئن شدند که او دیگر در پایتخت بازی نخواهد کرد، سناریوی مرگ او را نوشتند!

اما از همه جالبتر این بود که چندی بعد مهران احمدی تیپی شبیه به شخصیت بهبود را در سریال «مهرآباد» بازی کرد. اما در پایتخت ۵ در سکانس‌هایی شاهد این خواهید بود که بهبود به دلایلی می‌میرد و مراسم ختم او نیز در همان شیرگاه برگزار می‌شود.

شاید برای اولین بار در سریال پایتخت قرار باشد که تا این اندازه شاهد جلوه‌های ویژه بصری باشید. از چپ کردن ماشین در دره‌های اطراف شمال تا بالنی که در ترکیه به هوا بلند می‌شود و سکانس‌های جنگی که در شهرک دفاع مقدس مقابل دوربین رفته‌اند و در حقیقت صحنه های مبارزه بچه های سریال پایتخت را با داعشی ها نشان می دهد، همگی بخش پررنگی از آخرین ساخته مقدم را تشکیل می‌دهند که از طریق ویژوال افکت و دیگر تکنیک‌های فنی تولید شده است. حتی برخی بازیگران در سکانس‌هایی خود به جای بدلکار وارد میدان شدند و به تعدادی از آنها نیز آسیب‌هایی وارد شده است.

نقد و بررسی سریال پایتخت ۵ – به قلم هادی پژهان {کپی بردای از این متن با ذکر منبع، بلامانع است}

شاید محسن تنابنده و عوامل سریال پایتخت وقتی برای اولین بار وارد مراحل ساخت این سریال شدند، خودشان هم فکر نمی کردند که کارشان اینقدر سکه شود. حتی خوشبین ترین هوادار سریال هم باورش نمی شد که پایتخت تا فصل پنجم برسد. یادم می آید در یکی از برنامه های نوروزی صدا و سیما، جواد رضویان کلیپی آماده کرده بود که در آن در ایران سالهای آینده زندگی می کرد. او در آن کلیپ به طنز گفت: امسال هم می خواهیم پایتخت ۲۰ را بسازیم. آن زمان، این حرف جواد رضویان خیلی از حضار را خنداند. اما کم کم دارم به این باور می رسم که ساختن پایتخت ۲۰، هر چند دور از انتظار، اما ناممکن هم نیست!

به هر حال، با این مقدمه کوتاه می خواهیم راجع به فصل پنجم پایتخت صحبت کنیم. جایی که گروه سازنده، وقتی فهمیدند پایتخت برای رمضان ۹۶ پخش نخواهد شد، با خیال آسوده شروع به تولید این مجموعه برای نوروز ۹۷ کردند. این بار دست آنها برای برداشتهای مکرر و تغییرات فیلمنامه بسیار باز بود و با فراغ بال می توانستند یک کار به یاد ماندنی بسازند.

و اما بالاخره در نوروز ۹۷ انتظارها به پایان رسید و پایتخت پنجم هم پخش شد. انصافاً به نظر منِ نویسنده (هادی پژهان) این بار ساختار فیلمنامه، قوی تر شده و نقایصی که در سری های قبلی میشد به کمبود وقت نسبت داد، در این سری از سریال، بسیار کمتر به چشم می خورد. هر چند برخی منتقدین همیشه در صحنه، باز هم سوژه های دیگری برای خود دست و پا کردند. اما این بار حداقل به متن فیلمنامه ایراد چندانی گرفته نشد.

پایتخت خوب شروع شد، با یک آهنگ مازندرانی بسیار شاد و زیبا که نوید سریال پر نشاطی می داد. اما از سکانس اول که علیرغم طولانی بودن، با دیالوگ های آشنای بازیگران، جذاب بود که بگذریم، به اولین تفاوت رسیدیم و آن تصادف ماشین ارسطو با Special Effect بود. خب! با داشته های ما، همین هم غنیمت بود.

بهتاش فریبا، شخصیتی بود که قبلاً اسمش را شنیده بودیم. می دانستیم پسر بهبود است و به سربازی رفته. البته قبلاً و در طی در سری های قبلی، بازی های کوتاهی هم داشته، اما تنابنده تصمیم گرفت، حالا که بهبود را از دست داده، لااقل پسر بهبود را وارد فیلمنامه کند که دستش برای دیالوگ ها و کنش های بعدی باز باشد. چیزی که در چند قسمت اول، به دلم ننشست؛ اما انصافاً رفته رفته شخصیت بهتاش در سریال جا افتاد و تبدیل به یکی از شخصیت های دوست داشتنی شد.

مثل سری های قبلی این بار هم تا اواسط فیلمنامه با داستان های کوچکی روبرو می شویم که بدنه سریال را تشکیل داده اند و به قول گفتنی، سریال را پر می کنند. اما شاید بتوان ایرادی به این بخش گرفت و آن هم استفاده از دیالوگها و سکانس های طولانی است. نمی دانم! اما شاید می شد که این دیالوگها را از فضای ثابت خارج کرد و در جای جای سریال پخش کرد تا بعضی جاها کسل کننده نشوند.خب اما این بار بسیاری از ما می دانستیم که قرار است نقی و دار و دسته اش! را در خارج از کشور ببینیم و برای آن لحظات بی تابی می کردیم؛ مخصوصاً که با گسترش این دنیای مجازی، خیلی راحت فهمیده بودیم که قرار است خانواده معمولی وارد داعشی ها شوند!

مقدمه چینی نسبتاً طولانی برای خروج اعضای پایتخت از کشور و ورود به ترکیه انجام شده بود و در طی این مقدمه چینی ها فهمیدیم که:

۱- ارسطو و نقی به خاطر تصادف اتومبیل با هم مشکل داشتند و این مشکل از آنجا ناشی میشد که هما به خاطر این تصادف افسرده شده بود و دارو مصرف می کرد. بابا پنجعلی پاهایش آسیب دیده بود و خود نقی معمولی هم که چشمش مشکل پیدا کرده بود.

۲- رحمت قرار است سارا و نیکا را برای رحمان و رحیم خواستگاری کند و این موضوع را با توجه به مخالفت ارسطو با مطرح کردن ازدواج رحمان و رحیم به دلیل عصبی شدن نقی، فعلاً پنهان نگه داشته است.

۳- نقی به اشتباه متوجه می شود که رحمت قرار است از فهمیه خواستگاری کند.

۴- ارسطو به اصرار رحمت و بدون اطلاع نقی، خانواده نقی را راهی ترکیه می کند و خود هم مخفیانه به آنها ملحق می شود تا اعضای خانواده معمولی در راه بازگشت بتوانند برایش لباسهای قاچاق را از مرز وارد کشور کنند.

هر چند انتقادات زیادی به مسئله مطرح کردن ازدواج سارا و نیکا در رسانه ها شد، اما به نظر بنده، این یک سوژه بود صرفاً برای اینکه سفر به ترکیه جذاب تر از کار در بیاید و گرنه خود نویسنده هم می دانست که قرار نیست بچه ها در این سن ازدواج کنند و در جایی هم به وضوح،با تأکید زیاد بر کم بودن سن بچه ها، مخالفت نقی معمولی و هما را با این ازدواج می بینیم. به همین دلیل، به نظرم انتقاداتی که در رسانه ها نسبت به مطرح کردن این مسئله شد، کمی اغراق آمیز است.

با این اوصاف، خانواده نقی به همراه ارسطو، رحمت و رحمان و رحیم وارد ترکیه می شوند.

انتقاد دیگری که رسانه ها مطرح کرده بودند، تبلیغات برای کشور ترکیه! بود. کمی بچه گانه به نظر می رسد که ما تا حالا خودمان وصف زیبایی های ترکیه را نشنیده باشیم و حالا بخواهیم با دیدن تصاویر یکی از شهرهای ترکیه، ترغیب به رفتن به آن کشور شویم. به نظر منِ نویسنده، اولاً چون کشور ما مناطق بسیار زیبا و طبیعت چشم نوازی دارد، دلیل نمی شود که دیگر کشورها اینگونه نباشند و ما نبایستی زیبایی های آن را به تصویر بکشیم؛ ثانیاً، به هر حال،در تولید یک فیلم با این سبک و سیاق، معمولاً باید زیباترین کادرها انتخاب شوند و برای این کار، باید به بهترین جاها سفر کنند تا بهترین تصاویر را بگیرند. بستگی به مخاطب دارد که چه برداشتی از این نوع تصاویر و این نوع جاذبه ها داشته باشد. زیبایی هر چه بیشتر سریال با تصاویر دیدنی! یا تبلیغ برای کشور بیگانه! قضاوت در اینجا به عهده خود شما.

خب! با اتفاقی که در هواپیما می افتد، خانواده نقی معمولی به جای مقصدشان که استانبول بود، از شهری دیگر در ترکیه سر در آوردند و این مسئله باعث به وجود آمدن موضوع دزدی از ارسطو و سپس ملاقات نقی با دوست قدیمی اش و پس از آن بالن سواری شد. نقی ، در سکانسی کمی دور از ذهن، در یک شهرِ غریب، دوست دوران ورزشی اش، مهمت، که اتفاقاً یکی از قهرمانان کشتی ترکیه هم محسوب می شود را می بیند! و این مسئله باعث ملاقات صمیمانه آنها و عاقبت، سوار شدن بر بالن می شود!

خب، بالاخره باید به یک بهانه ای سوار بالن می شدند دیگر! و همچنین به بهانه بالن سواری، رحمان و رحیم هم از فیلمنامه خارج می شدند! به همین راحتی!

بالن سواری یک قسمت کامل را به خود اختصاص داد. هر چند صحنه های مربوط به بالن سواری به خوبی سینمای هالیوود در نیامده بود. اما برای ما همین هم غنیمت است. البته انصافاً صحنه های مربوط به حادثه سقوط بالن خیلی بهتر شده بود و قابل باورتر بود. به هر حال دستشان درد نکند. کلی وقت و هزینه گذاشته بودند و ما هم نمی توانیم توقع بیشتری داشته باشیم.

به نظر من از اینجا به بعد، فاز سریال پایتخت عوض می شود و وارد مرحله ای از پایتخت می شویم که تا به حال ندیده ایم. صحنه های دلهره آور سقوط در دریا و پس از آن نجات معجزه آسای! تمام اهالی پایتخت بدون کمترین آسیب دیدگی و در آخر سر در آوردن از جایی مثل جزیره گمشده!

از این قسمت به بعد رگه های طنز سریال بسیار کمتر می شود و به سمت ژانر تعلیق، وحشت و درام! می رویم. که البته نظر شخصی من این است که کاش همان پایتخت پر نشاط و با مزه را می دیدیم. نمی دانم چرا از این قسمت به بعد، آب بندی های سریال هم آغاز می شود! و اصلاً چه اصراری بر طولانی بودن تعداد قسمت ها بود؟ به نظرم پایتخت ۵ می توانست در ۱۵ قسمت بسته شود و در عوض ریتم سریال تندتر و شاید کمی جذاب تر بود! البته شاید مسائل دیگری در این خصوص مطرح بوده که باعث شده صلاح کار در این باشد که تعداد قسمتها بیشتر شود.

نمی دانم، ورود داعش به یک سریال کاملاً خانوادگی و طنز، چقدر در آینده این سریال تأثیر خواهد گذاشت. اما همین را می دانم که فرزندم مثل خیلی از فرزندهای کوچک دیگر این مرز و بوم دیگر به راحتی نمی توانست همه صحنه های فیلم را تماشا کند. چون ممکن بود خوابهای بد ببیند. اما الحق و الانصاف چندین سکانس در طی این چند قسمت نیمه دوم سریال، مرا در پای تلویزیون میخکوب کرد و استرس فراوانی به من داد. طوری که شاید در سریال های اکشن و دلهره آور آمریکایی هم این چنین استرسی را تجربه نکرده بودم. شاید هدف هم همین بوده که این استرس ناشی از عدم امنیت تجربه شود. به هر حال باز هم قضاوت با مخاطبین!

در کل، صحنه های مربوط به حضور داعشی ها و تهدید خانواده نقی معمولی، بسیار جذاب و پر کشش از کار در آمده اند؛ خصوصاً با موسیقی بسیار زیبای آریا عظیمی نژاد که در عین ریتمیک بودن، حس لحظات را هم به خوبی ملموس تر نموده است.

زیاد در مورد این قسمتها هم حرفی نمیزنم. نمی دانم اغراق هایی که در کشتن داعشی ها و بی دست و پا بودن آنها انجام شد درست بود یا نه! اما می دانم که تشنج کردن نقی به مذاقم خوش نیامد. حداقل، با قهرمان بازی های نقی جور در نمی آید. چطور، نقی با صدای شلیک و یا دیدن خون تشنج می کند و بعد می تواند با آر پی جی، آن قهرمان بازی ها را در بیاورد؟! اگر چه دوست داشتیم بچه های پایتخت، در آخر، قهرمان این سریال باشند و همینطور هم شد، اما شاید می شد کمی از اغراق های فیلم کاست، تا واقعیت داعشی ها را ملموس تر حس کنیم.

اما بزرگترین انتقادی که از نظر من به این سریال وارد است، پایان بندی بد این سریال است. به نظرم می توانست بهتر باشد. به جای دیدن آن همه وقت تلف کردن و دیدن حرکات اسلوموشن می توانستیم از شوک داعش در بیاییم و دوباره به وطن برگردیم و در آنجا هم با شوخی های همیشگی بچه ها در محیطی زیبا و آرام، دوباره به فاز شادی و نمک قصه برگردیم و با یک تصویر ذهنی ثبت شده زیبا به پایان سریال برسیم، نه اینکه داخل هلی کوپتر و در میان آن همه غم و خستگی و اضطراب و ترس، از پایتخت ۵ خارج شویم.

به هر حال امیدوارم پایتخت باز هم ساخته شود و این بار با یک داستان بکرتر و جذاب تر، سر سفره های نوروزی ما بنشیند. یک جورهایی، آهسته آهسته، داریم به بودن پایتخت عادت می کنیم. پایتخت را دوست داریم، حتی اگر خیلی داستان جذابی هم نداشته باشد. اما مطمئناً اگر اهالی پایتخت، با آرامش خاطر، برای پایتخت ۶ استارت بزنند، می توانیم به پایتخت ۲۰ !!!!!!!! هم امیدوار باشیم…

فروشگاه اینترنتی فیلم و سریال طنین

فروشگاه اینترنتی فیلم و سریال نوستالژی ها

فروشگاه اینترنتی وکسل

لطفاً اگر شما هم نظری در مورد سریال پایتخت و علی الخصوص سری پنجم این سریال دارید،

در همین قسمت درج کنید تا برای دیگران نمایش داده شود.