- استفاده از بازیگران مطرح
- جذاب و سرگرم کننده
- قابل پخش در کلیه دستگاههای پلیر خانگی
- ضبط شده از شبکه سوم
- وجود آرم شبکه و زیر نویس
شماره مجوز: ۴۰۱۲۳۶ – ۱۵۵/۹۵
نام مجموعه: سریال طنز شمعدونی |
سال و کشور تولید کننده: ۱۳۹۴، ایران|
فرمت: Dvd – Vob|
کیفیت: عالی|
نوع تصویر: Full Screen|
رزولیشن تصویر: ۷۲۰*۵۷۶|
تعداد قسمتها:۴۹ قسمت|
تعداد دیسک:8 دی وی دی|
توضیحات: بدون تگ تبلیغاتی و زیرنویس|
بازیگران:
آتنه فقیه نصیری – حسن معجونی – محمد نادری – ویدا جوان – امیر کاظمی – رویا میر علمی – محمدرضا داوود نژاد – نگار عابدی و با حضور : محسن قاضی مرادی
نویسندگان:
سروش صحت – ایمان صفایی
کارگردان:
سروش صحت
سریال طنز شمعدونی داستان دو خانواده مظاهری و سعادتی را بیان میکند. خانواده مظاهری شامل هوشنگ (محمد نادری) پدر خانواده، زهره (آتنه فقیه نصیری) مادر خانواده و کارمند بانک، سارا (ویدا جوان) دختر بزرگ که در آزمون تخصص پزشکی مردود شده، و سعید (امیر کاظمی) پسر بیکار خانواده است. خانواده سعادتی شامل عطا (حسن معجونی) پدر که با هوشنگ در این داستان مشکلاتی دارد، و شیرین (نگار عابدی) مادر، و عرشیا (عرفان برزین) که پسر کوچکی بسیار خبرچین و بازیگوش است. داستان به معضلات اجتماعی و فرهنگی به طور مستقیم یا معکوس از طریق این دو خانواده میپردازد.
نقد و بررسی سریال شمعدونی
سروش صحت کارگردان شجاعی است، از این بابت که در کارهایش به بازیگرانی اعتماد میکند که کمتر در تلویزیون شناخته شده و به نوعی خاستگاه تئاتری دارند و عموما هم از این هنرپیشهها بازیهای خوبی میگیرد.
به عنوان مثال او در سریال «ساختمان پزشکان» به بازیگری همچون بهنام تشکر که از صحنه نمایش آمده بود اعتماد کرد و اتفاقا خیلی خوب هم جواب گرفت. یا از بازیگری به نام پژمان جمشیدی در سریال «پژمان» بازی فوقالعاده گرفت و البته هنرپیشه دیگری را که دچار کلیشه و تکرار شده بود کاملا احیا کرد؛ سام درخشانی. صحت در شمعدونی اما از این امتیاز و خصیصه همیشگیاش هم فاصله گرفته است. حسن معجونی در تئاتر امروز اگر نگوییم قله لااقل یک وزنه است. این بازیگر قهار در سریال شمعدونی آن وسطها چه میکند؟ چرا نقشش تا این حد منفعل و خنثی است؟ محمد نادری دیگر بازیگر اصلی سریال که اتفاقا او هم از تئاتر آمده چرا این قدر غلو شده و کاذب بازی میکند؟ رویا میرعلمی هم که خاستگاه تئاتری دارد و دارای سالها سابقه بازی روی صحنه است چرا نوع بازیاش به تیپ نزدیک است؟ نگار عابدی هم که سالها خاک صحنه را خورده بشدت در نقش یک زن تازه به دوران رسیده و عصبی تیپسازی کرده است.
سروش صحت بر عکس رویه همیشگی و مالوفش، در شمعدونی نتوانسته بازیهای پر قدرت و خوبی را از بازیگرانش بگیرد. گویا آنچنان که باید و شاید برای هدایت تیم بازیگریاش وقت نگذاشته و انرژی صرف نکرده است. بازیگران شمعدونی گویا در جلوی دوربین سرگردانند و کنترل و نظارتی بر بازیشان نیست. همه به نوعی به سوی تیپسازی رفتهاند؛ تیپهایی نخنما شدهای که دیگر جای کار زیادی ندارند و دستشان برای تماشاگر رو شده است.
اما یک نکته در این میان خیلی اهمیت دارد و آن نکته این است:
همین که سریالی هنوز به قسمت دهم نرسیده، واکنش های متضادی ایجاد کرده، یعنی موفق بوده است. یعنی اینکه در میان تولیدات متعدد تلویزیون سعی نکرده خنثی باشد و حرفی برای گفتن دارد.
شمعدونی سروش صحت خیلی زود مورد اقبال واقع شد. مثل هر اثری یک عده موافق دارد؛ یک عده مخالف. این امری کاملا طبیعی است. این وسط بارزترین نکته ای که سریال را در کانون توجه قرار داده، قیاس «شمعدونی» با دو ساخته اخیر صحت می باشد.
شش دلیل برای دیدن سریال شمعدونی
موفقیت کم نظیر این دو سریال کمدی توقعات را از صحت بالا برده و حتی کار را برایش سخت تر کرده. نکته ظریفی که نباید موقع قیاس گم شود این است که اصلا پایه و اساس «شمعدونی» با دو سریال دیگر متفاوت است. این بار با اثری آرام مواجهیم که داستانش را در بستری از واقعیت و فانتزی پیش می برد و از هیجان معمول برخوردار نیست… در شش آیتم دلایل جذابیت «شمعدونی» را بررسی کرده ایم.
۱- جنس شوخی ها
عنوان «جنس شوخی» رعب آور است! خاصه در سریال های تلویزیونی. دلیل شاخص کردن این ویژگی در «شمعدونی» ارتباطی مستقیم با انتقادهایی دارد که سریال قبلی صحت یعنی «ساختمان پزشکان» به وفور شاهدش بود. حتی خاطرتان هست که بعضی رسانه ها تعابیر فرامتنی از موقعیت های کمیک بیرون کشیدند و آن را پاشنه آشیل سریال «ساختمان پزشکان» عنوان کردند.
«شمعدونی» از این منظر نمی تواند مورد انتقاد سختگیران باشد. حتی می توان گفت سریال بر پایه شوخی های پاستوریزه و موجه شکل گرفته است. عرشیا (عرفان برزین) بی ادب است؟ این جمله احتمالا به گوش شما هم خورده و پشت بندش شنیده اید که چرا یک پسربچه باید بزرگترها را به اسم کوچک صدا کند و رفتارهایی بعضا ناهنجار داشته باشد؟ این انتقاد وقتی وارد است که کاراکتر عرشیا خطوط قرمز واقعی را رد کند. این خط قرمز که عرشیا رد می کند قراردادی و کمرنگ است.
۲- تصویر خانواده
اصلی در تلویزیون وجود دارد که مدام به سریال سازان تاکید می کند تصویری درست از خانواده به تصویر بکشید. حالا منظور از این تصویر درست چیست و چرا نشانی از آن در غالب سریال ها وجود ندارد، بحث مفصلی می طلبد. خلاصه اش اینکه غالب آنچه از روابط آدم های یک خانواده می بینیم، باسمه ای و غیرقابل درک است.
در «شمعدونی» اما این روابط به خوبی شکل گرفته. یعنی می توان کل کل داماد و برادر زن را درک کرد، رفتار عروس قابل لمس است، مسئله دختر و پسر نوجوان را می توان فهمید، دلخوری و ذوق کردن ها در حد همانی است که از یک صبح تا شب در خانواده ای طبیعی، شکل می گیرد. اینها هیچ کدام از جنس رفتارهای اغراق شده که حتما باید پیام اخلاقی داشته باشند، نیستند. نکته دیگر اینکه «شمعدونی» تصویری تمیز از خانواده ایرانی نشان می دهد. یعنی در عین اینکه روابط شان ملموس است، رفاه را حق آنها می داند.
۳- ساختمان سریال
از یک نظر «شمعدونی» مثل «وضعیت سفید» حمید نعمت الله است. داستانش در فضایی خارج از هیجان و اوج و فرود معمول پیش می رود؛ اتفاق می افتد و نمی افتد، داستان دارد و ندارد، چیزی شبیه زندگی روزمره. با این تفاوت که در سریال «وضعیت سفید» همه چیز واقعی بود و جنس فانتزی آدم ها قابل لمس تر ولی در «شمعدونی» رنگ و لعاب فانتزی بیشتر است.
سروش صحت در اجرا تسلط کاملی بر همه اجزای صحنه داشته و حواسش بوده چیزی بیش از حد مجاز عبور نکند و از قاب بیرون نریزید؛ برای همین است که وقتی بیننده پای سریال می نشیند، بیش از اینکه حوادث و اتفاقات او را سرگرم و ترغیب به تماشای آن کند، فضای سریال او را با خود همراه می کند.
در این فضا شخصیت ها بار اصلی را به دوش می کشند؛ آنها حکم دوستانی تازه دارند که باید ابتدا رفتار و سکناتشان را پذیرفت و بعد با آنها همراه شد. ایجاد چنین اتمسفری کاری سخت است.
۴- انتخاب بازیگران
همانطور که در ابتدای مقاله ذکر کردیم، یکی از مهمترین ویژگی های سه اثر آخر سروش صحت این است که به جای دست گذاشتن روی بازیگران مطرح کمدی و نقش دادن به آنها، برای نقش های اصلی اش سراغ بازیگران تئاتری یا نابازیگرانی می رود که مخاطبان تلویزیونی آنقدرها با آنها آشنایی ندارند.
انتخاب این چهره ها باعث می شود تا مردم بدون مقایسه، صرفا بازیشان در این نقش ها را ببینند و بدون انتظار قبلی، لذت ببرند. انتخاب حسن معجونی و نگار عابدی هم از میان بازیگران مطرح تئاتری، یکی دیگر از اتفاق های مثبت سریال است.
۵- بازی ها
در باکس مربوط به «انتخاب بازیگران» اشاره کردیم که سروش صحت عمدتا روی بازیگران ناشناخته دست می گذارد و اتفاقا از این متد نتیجه هم می گیرد. در«شمعدونی» نقش اصلی بر عهده محمد نادری است که بیننده تلویزیونی سابقه ذهنی از او ندارد. او در نقش هوشنگ به مرور خودش را ثابت کرد و تصویری تازه از آدم های دوگانه به رخ کشید.
او می خواهد خوب باشد اما نتیجه عکس می گیرد. شاید در قسمت های نخست این ظن پیش میآمد که او یک نیما افشار دیگر است اما مرز ظریفی میان این دو شخصیت هست که آنها را از هم جدا می کند.
دیگر بازیگران هم به قاعده انرژی شان را خرج می کنند. رفتار و لحن حسن معجونی، آتنه فقیه نصیری، نگار عابدی، رویا میرعلمی و محسن قاضی مرادی درست از جنس همانی است که در زندگی می بینیم. این وسط عرفان برزین در نقش عرشیا برگ برنده سریال است.
۶- ساختار فیلمنامه
بعد از «چهارخونه»، این اولین سریالی است که سروش صحت آن را براساس فیلمنامه خودش می سازد. او در این سال ها به عنوان نویسنده در سریال های کمدی بسیاری ورود کرده و بخش مهمی از بار موفقیت آنها را به دوش کشیده. از«زیر آسمان شهر» و «بدون شرح» گرفته تا «ترش و شیرین» و «بزنگاه» و … حالا بعد از دو سریال «ساختمان پزشکان» و «پژمان» که فیلمنامه آنها را به پیمان و مهراب قاسم خانی سپرده بود، ترجیح داده خودش در کنار ایمان صفایی، فیلمنامه «شمعدونی» را بنویسد.
به همین دلیل هم هست که جنس سریال بیشتر به سبک و سیاق متن های خودش شباهت دارد و نسبت به دو سریال قبلی فرق می کند و به هیچ وجه نمی شود مقایسه شان کرد. اتفاقا یکی از ویژگی های مثبت سریال هم دقیقا همین تفاوت هاست؛ تفاوت هایی که باعث شده همه چیز از جنس روابط و شوخی ها تا طرز صحبت کردن خانواده ها با هم کاملا جدید به نظر برسد.
و اما نقدی از حسین سلطان محمدی (منتقد) بر سریال شمعدونی
هر اثر تصویری، نشانههایی از دانش و توان سازندگانش و نیز زمان و مکان وقوع روایتش را در خود نهفته دارد و مجموعه «شمعدانی» نیز از این موضوع مبرا نیست. سروش صحت، چهرهای آشنا در عرصه نویسندگی و ساخت مجموعه تلویزیونی است و داستان هم انباشته از نشانههای مفهوم برای جامعه امروزی است. بنابراین باید بتوان راحت به شناخت روابط رسید. در نظر سطحی، این مجموعه طنز، بر پایه وقایعی به جلو میرود که برای بیننده امروزی آشنا و مفهوم است؛ روابط خانوادگی، روابط اجتماعی و روابط فردی. پدر کارمند یک شرکت خصوصی، مادر و دایی کارمند بانک، دختر یک پزشک عمومی، پسر خانواده هم علاف و البته خاله، زندایی، پسردایی و پدربزرگ. در داخل اینها هم افراد دیگر حضور دارند. همچنانکه خانه و بانک و شرکت و بیمارستان و اینها هم بهعنوان مکان یا لوکیشن تعریف شده است. اما آنچه در این فضا و زمان میگذرد، مبنای منطقی و عقلانیاش، محل پرسش است. مثلا زندگی تصویرشده در این فیلم، با شغلها و حوزههای کاری افراد این داستان، همسانی طبقاتی ندارد. به عبارت دیگر، در عالم واقع نمیتوان صرفا با کارمندی در شرکت و کارمندی بانک، چنین دستاورد مادیای را بهدست آورد که داستان در آن بهپیش میرود. همچنانکه شخصیتهای این مجموعه با کنشها و واکنشهای آنچنان ابلهانهای درگیرند که در سادهترین حالت، سلامت و جلو رفتنشان در زندگی را باید مدیون یک دست غیبی باشند. به رفتن مادر درون گاوصندوق بانک برای حرف زدن با موبایل، دقت کنید این کار جز از یک شخص نادان، از کسی دیگر برنمیآید. یا رفتار پسر خانواده که برای نجات حال پدربزرگ، با این توجیه که با تکنولوژی کاری ندارد، به بدویترین حالت، اقدام میکند. دختر خانواده که یک پزشک عمومی است، فاقد کمترین وقار و بزرگی یک شخص با تحصیلات عالیه است و خجالت میکشد بگوید پزشک عمومی است و سایر موارد دیگر. در این بستر بهشدت آزارنده، باید شاهد واژههای صریحی چون اختلاس، رابطهبازی و حتی دعواهای خالهزنکی دایی و زن دایی و تمسخر مشاغل پاییندستی چون مأمور اتافک آسانسور باشیم. اما بالاخره باید بتوان برای این حجم غلوشده از بلاهت و زیست جمعی امروزی و بازتاب چنین روابطی، با توجه به سازنده و البته نمایش آن از شبکه سه سیما، علت دیگری فراتر از خنده پیدا کرد. طبیعیترین فرض این است که در میان این فضای داستانی، نوعی هجو یا نقد اجتماعی را استنباط کنیم؛ هجو رفتارهای نوکیسگانی که در بستری از سنت و مدرنیته درگیرند و خود نمیدانند کدام سویه این بستر را بنگرند. هم به سنت معترضند و با توجهنکردن به پدربزرگ خانواده، نمونهای از آن را بازتاب میدهند و هم با روابطی امروزی درگیرند که در آنها عیبپوشی جایش را به عیبجویی داده یا تنبلی و فرار از تلاش و کار و فقدان انگیزه در جوانها، با فرار از مسئولیت کاری پدر یا خلاف ضوابط کارکردن مادر، ذاتی خانواده میشود.
شروع کمفروغ؛ ادامه موفق
سحر عصرآزاد
مجموعه طنز تلویزیونی «شمعدونی» هرچند شروعی پرفروغ و قابل انتظار نداشت اما در ادامه به واسطه حضور کاراکترهایی نسبتا تازه و پررنگشدن درام مسیر خوبی در پیش گرفت.
سروش صحت چهرهای شناختهشده و حرفهای در عرصه طنز تلویزیونی است که آثار مختلفی در کارنامه او به چشم میخورد؛ هرچند در وهله اول او بهعنوان بازیگر و نویسنده طنز به ذهن علاقهمندانش میآید تا یک کارگردان. صحت بهعنوان بازیگر بهخصوص در سینما همچنان در حال تجربه گونههای مختلف سینمایی و حضور در نقشهای متفاوت و دور از هم است و این نکته میتواند نگاه همهجانبه او را به بازیگری مؤکد کند که برای رسیدن به قوام، همواره در پی چالشی جدید است. اما در عرصه نگارش و پس از آن کارگردانی، او تمرکز عمده خود را بر طنز و کمدی قرار داده است که این نکته هم میتواند برآمده از اهمیت تمرکز برای رسیدن به نتیجهای قابلقبول و قابلدفاع باشد. درواقع از نقشآفرینی و نگارش متن آیتمهای طنز «جنگ ٧٧» تا امروز که مجموعه طنز تلویزیونی «شمعدونی» به نویسندگی و کارگردانی او در حال پخش است، صحت در فیلمها و سریالهای متعددی بازی کرده، چند فیلمنامه سینمایی به نگارش درآورده و سریالهای متعددی را نوشته، کارگردانی و بازی کرده است. پس از مجموعههای طنزی همچون «چارخونه»، «ساختمان پزشکان» و «پژمان»، «شمعدونی» نقطه تلاقی نگارش و کارگردانی سروش صحت است که البته فیلمنامه آن حاصل همکاری مشترک با ایمان صفایی است، مجموعهای که تلاش میکند با چند تغییر در اشل مجموعههای طنز تلویزیونی ارتباط بیشتر و بهتری با مخاطب خود برقرار کند؛ اما در گام نخست با مشکلاتی همراه بود.
در «شمعدونی» مثل اغلب مجموعههای طنز دو خانواده محور اصلی درام هستند که قرار است روابط و خردهداستانهای فرعی حولوحوش آنها بر بستر طنز قصهساز شود. خانوادههایی که تلاش شده در جزئیات شخصیتپردازانه کاراکترهای آنها، وجوهی تازه طراحی شود تا این روابط آشنا از ورطه تکرار به سطحی جدید و متفاوت وارد شوند و طبعا موقعیتهای جدیدی را برای طنز و جذابیت درام ایجاد کنند. در طراحی این کاراکترها، از زوج هوشنگ و زهره تا زوج عطا و شیرین و فرزندانشان سارا و سعید، اشکان و شخصیتهای پیرامونی آنها مثل زیبا، بابا رضا و مشیری، تلاش شده سویههای جدیدی برجسته شود تا از تیپ فاصله گرفته و تبدیل به شخصیتهایی جذاب و ملموس شوند؛ بهخصوص این سویهها در مورد کاراکترهای زن طناز خودنمایی میکند که با وجود محدودیتهای موجود توانستهاند از زن منفعل و سادهلوح، قدمی فراتر رفته و ابعادی چون هوشمندی، رندی، حاضرجوابی و… را نیز به نمایش بگذارند. در جنس جدید روابط هم میتوان به مثلث عطا، شیرین و شیوا (همسر سابق عطا) اشاره کرد که بدون لوثکردن این مثلث، سطحی جدید از روابط و طبعا کنش و واکنشها را به نمایش میگذارند. درواقع این سویهها که به ملموسشدن کاراکترها کمک میکند، نقاطضعف انسانی هستند که با نگاه طنز بزرگنمایی شدهاند تا شخصیتها را نه خوب و بد، بلکه از جنس انسان کنند؛ به همین دلیل مانور بیشتری روی آنها داده شده است. در انتخاب بازیگران این نقشها هم تلاش شده ترکیبی متفاوت از بازیگران جدید و شناختهشده در کنار هم قرار بگیرند تا مخاطب تصویر روشنی از حضور آنها در یک قاب نداشته باشد و به همین واسطه جذابیتی جدید وارد کار شود. اما همه این تلاشها در مرحله خلق شخصیتها، انتخاب بازیگران و حتی معرفی بازیگران جدید، بر بستر قصههایی کمرنگ با درامی قابل پیشبینی بهنوعی رنگباخته است. هر درامی حتی از نوع طنز، نیاز به پیچیدگی و اوج و فرود با منطق خاص خود را دارد تا بتواند مخاطب را کنجکاو و به پیگیری قصه این شخصیتهای بالقوه جذاب ترغیب کند، وگرنه امتیازهای اولیه آنها نمیتواند به فعلیتی مناسب برسد.
بر همین اساس «شمعدونی» با وجود داشتن مایههای مستعد، شروعی کمفروغ داشت و از همان اولین قسمت بهجای برجستهشدن درام و قصهای جذاب، این شخصیتها بودند که مخاطب را به دنبالکردن داستانی قابل پیشبینی واداشتند. مثل اصرار هوشنگ به تدارک جشن قبولی سارا در کنکور تخصص پزشکی قبل از اعلام اسامی پذیرفتهشدگان که با مقدمهچینی، تأکیدهای مستقیم و رفتارهایی که بهواسطه زومکردن بر آنها تبدیل به اغراق شده، معلوم است به چه نتیجهای ختم خواهد شد. هرچند قصههای ساده و کمرنگ در قالب درامهای درونی میتوانند منجر به بسط شخصیتها و عمیقشدن آنها شوند، اما این فرمول در مجموعههای طنز صدق نمیکند. چون به واسطه تأکیدی که بر وجوه شخصیتی کاراکترها میشود، این وجوه در حد اغراق برجسته شده و توی ذوق میزنند و کارکرد و جذابیت اولیه خود را ازدست میدهند.
با این نگاه، قسمتهای آغازین «شمعدونی» نتوانست شروعی جذاب و همراهیبرانگیز برای مخاطبان تلویزیونی داشته باشد و با مجموعههای موفق سروش صحت چون «ساختمان پزشکان» برابری کند. اما در ادامه با تغییراتی در روند درام و پررنگشدن پیچوخمهای داستانی متناسب با جنس طنز حاکم بر مجموعه، بهتدریج این اغراق و تأکید بر کنش و واکنشهای کاراکترها کمرنگ شده و تناسبی بین بار قصه و شخصیتها در پیشبرد درام به وجود آمده که تماشای این مجموعه را دلپذیر کرده است.
«شمعدونی» مجموعهای است که با آزمون و خطای تجربهای جدید، مرحله ریسکپذیری اولیه را پشتسر گذاشته و میتواند با سیری هوشمندانه در کارنامه سروش صحت نمره قابلقبولی را ثبت کند.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.