شماره مجوز: ۶۳۴۸۹۲ – ۱۵۵/۹۶
نام مجموعه: سریال تلویزیونی دلدادگان |
سال و کشور تولید کننده: ۱۳۹۶، ایران|
فرمت: Dvd – Vob|
کیفیت: عالی|
نوع تصویر: Full Screen|
رزولیشن تصویر: ۷۲۰*۵۷۶|
تعداد قسمتها:۶۰ قسمت|
تعداد دیسک:۱۰ دی وی دی|
توضیحات: ضبط شده از شبکه سوم سیما |
بازیگران:
سامان صفاری
سانیا سالاری
حمید گودرزی
آرش مجیدی
لیندا کیانی
مسعود رایگان
پانتهآ بهرام
اصغر محبی
مهرانه مهینترابی
افسانه ناصری
مهدی صبایی
سیروس همتی
سمیرا حسنپور
شاهرخ استخری
ملیکا شریفی نیا
رؤیا میر علمی
پویا کرمی
علی سخنگو
سارا نجفی
بهشاد شریفیان
افسانه چهره آزاد
پویا امینی
مجید پتکی
علیرضا استادی
سجاد قراگزلو
مهناز خوش خو
مجید صیادی
فرید قبادی
نویسنده:
مهدی محمد نژادیان
بابک کایدان
کارگردان:
منوچهر هادی
معرفی و نقد و بررسی سریال دلدادگان
دلدادگان ( با نام قدیمی پاهای بیقرار) نام یک مجموعه تلویزیونی ایرانی به کارگردانی منوچهر هادی و تهیهکنندگی ایرج محمدی است. ساخت این سریال در تابستان ۱۳۹۶ انجام شد و قرار بود این سریال پس از تولید از شبکه پنج سیما پخش شود اما بعد از مدتی این تصمیم تغییر کرد و پخش سریال را شبکه سه سیما به عهده گرفت و هماکنون پخش آن به پایان رسیدهاست.
داستان سریال دلدادگان :
دلدادگان داستان زندگی یک دختر جاهطلب و پر از آرزوهای دور و دراز به نام فرزانه (لیندا کیانی) است که ابتدا عاشق یک جوان ساده و جاهل مسلک بنام مالک (آرش مجیدی) میشود. در ادامه داستان، مالک بطور اتفاقی با یک گروه انقلابی آشنا میشود و با آنها همکاری میکند.
در همین زمان جوان دیگری به نام نادر (حمید گودرزی) که ظاهراً صاحب یک شیرینیفروشی است اما در اصل یک عنصر امنیتی و وابسته به ساواک است وارد این محل میشود و به فرزانه دل میبندد.
نادر برای به دست آوردن فرزانه، مالک را لو میدهد و او پس از دستگیری به سیستان تبعید میشود. فرزانه که از بازگشت مالک ناامید است برای ارضای جاهطلبیهای خود از مالک دست میکشد و به عشق نادر جواب مثبت میدهد و با او ازدواج میکند.
از طرف دیگر مرضیه (سمیرا حسنپور) دوست فرزانه که در ابتدا از شخصیت جاهل و بز، بعد از اینکه متوجه انقلابی بودن او میشود، کمکم به او علاقمند شده و با او ازدواج میکند. کینه اولیه فرزانه از مرضیه از همینجا شکل میگیرد که یکی از پایههای اصلی روند قصه در سریال است.
نادر هم که بعد از انقلاب سعی دارد با زرنگی خود را انقلابی جا بزند موفق نمیشود و سوابق امنیتی و قاچاق او توسط دوستان سپاهی مالک برملا میشود. در جریان اقدام به دستگیری نادر، خانه او آتش میگیرد و چند نفر از اعضای خانواده فرزانه به همراه پسر کوچکشان در آتش میسوزند اما فرزانه و نادر فرار میکنند.
نادر در جریان فرار با یک پست ایست بازرسی مواجه شده و دستگیر میشود و پس از مدتی در جریان فرار از زندان هدف تیر قرار میگیرد و کشته میشود. کینه دوم فرزانه به مالک هم از همینجا شکل میگیرد که پایه دوم قصه را تشکیل میدهد.
از آن پس تصمیم فرزانه برای انتقام از مرضیه و مالک سیر اصلی داستان را تا آخر تشکیل میدهد. انتقام فرزانه متوجه فرزندان مالک و مرضیه میشود و برای هر کدام نقشه شیطانی جداگانه ای میکشد. … این سریال سه دوره انقلاب، جنگ تحمیلی و زمان حال را در قالب سه فصل مختلف روایت میکند.
فصل اول سریال دلدادگان
داستان فصل یک رویارویی دو خانواده را نشان میدهد و قربانیانش فرزندان آن خانوادهها هستند. آدمهای این قصه زندگی محلی و همسایگی کنار هم داشتند و دارند و بحث مبارزه با اعتیاد و فساد اقتصادی هم رگه هایی از این سریال است فصل اول و سوم داستان خانواده مالک و مرضیه است که فرزانه با نام و شخصیتی دیگر سعی در از هم پاشیدن کانون این خانواده دارد.
این در حالی است که هر کدام از اعضای خانواده مالک با مشکلاتی دست و پنجه نرم می کنند امیر پسر بزرگ خانواده درگیر یه جدال عشقی حدیث تک دختر خانواده و درگیر یک رابطه سخت با نامزد عقدی اش پارسا و یک بارداری ناخواسته و حامد پسر کوچک و نخبه خانواده که درگیر اعتیاد به قرص های روانگردان می شود و تمام این ها گوشه ای از بازی فرزانه برای انتقام زخمی دیرینه است.
فصل دوم سریال دلدادگان
دلدادگان در فصل دوم فلاش بکی به گذشته می زند و تصمیم می گیرد ریشه اختلافی را که در فصل اول شاهدش بودیم از گذشته بازبینی و کنکاش کند. در حقیقت، ما در فصل اول به طور کامل با شخصیتها آشنا می شویم و حالا وقت آن است که گذشته را کنکاش کنیم و به فصل سوم برسیم. جایی که انتقام معنی تازه ای به خود می گیرد.
سریال دلدادگان در این فصل به یک سریال شسته رفته، درگیرکننده و سرپا مبدل شد که قسمتهای آن در مقایسه با اخلاف و اسلافش یک موجود بالغ و عاقل بود.
آرش مجیدی نقطه عطف این فصل انتخابی دقیق با بارم بالا بود. مجیدی این بار هم مانند سریال «ارمغان تاریکی»(جلیل سامان) و فیلم «سربه مهر»(هادی مقدم دوست) ثابت کرد اگر کارشناسانه گزینش شود، چقدر جواب می دهد.
او در نقش مالک مرد عبوس و سرد و در عین حال داش مشدی ای است که مثل یک مکانیک تجربی رفتاری جاهل مآب دارد و وقتی در آتش عشق گداخته می شود، قامت مردی خانواده دوست را به خود می گیرد و سپس در معرض گزند حوادث قوام می یابد.
حمید گودرزی از او هم کارکرد بهتری دارد. بازیگری با چهره ای سمپاتیک و رفتاری کودک منشانه که قرار است دیو صفت باشد و بدمن جلوه کند. احساس تنفر بی حد از نادر به سبب اقداماتش در نزد تماشاگر در صورت انتخاب بازیگر دیگری می توانست به بدنه روایت لطمه بزند.
گودرزی اما چنان تم کودکانه و صادقانه ای را به بازی اش تزریق می کند که نادر بیشتر یک قربانی به نظر می رسد تا قربانی کننده. ویژگی ای که در اغلب بازی های گودرزی از «چپ دست» (آرش معیریان) گرفته تا «روباه» (بهروز افخمی) به کارش آمده و بی شک برآمده از کاراکتر شخصی اوست.
لینداکیانی در نقش فرزانه هرچند از حیث جثه انتخاب مناسبی برای کاراکتر جوانی پانته آ بهرام نیست، اما در نمود شخصیتی که از عشق به نفرت می رسد و صرفا بر اساس برداشت های شخصی اش دست به قضاوت می زند، باورپذیر است.
سجاد قراگوزلو از جوان ترین اعضای گروه بازیگران هم یک استعداد کمتر مورد توجه قرار گرفته است که در این سریال بارها تلاش کرد خودی نشان دهد و در مواجهه با بازیگران شناخته شده موفق باشد. سیر نزولی او از قالب یک جوان سربه زیر به فردی عاصی و دلشکسته و در نهایت معتاد، بدون اغراق و طبیعی صورت گرفت. او می تواند با عنایت کارگردانان دیگر آینده روشنی داشته باشد.
افسانه ناصری برای نقش مادر در این سریال با توجه به آن فرجام دراماتیک، بازیگر تلخ و سردی است. این نقش در صورت انتخاب یک بازیگر زن دیگر که شیرینی و مادرانگی عیان تری داشته باشد، قطعا همدلی بیشتری بر می انگیخت و تاثیر صحنه مرگ عادل و در آغوش گرفتنش توسط مالک روی قبر مادرشان را مضاعف می کرد. بویژه اینکه در آن صورت کارگردان در میزانسن احساسات برانگیزی که برای به تصویر کشیدن مرگ مادر ترتیب داده بود، کار راحت تری می داشت.
اگر قید تیتراژ و صدای منوچهر هادی که گاهگاهی در فصلهای اول و سوم پشت آیفون یا از زبان راننده غریبه ای در ترافیک(!) شنیده شد، بگذریم، شاید درک و پذیرش اینکه هر سه فصل را یک کارگردان ساخته دشوار باشد. آسیبی که اصرار دارم از ناحیه تجربه ورزی های بازیگران تازه وارد به پروژه تحمیل شده. هادی اما در فصل دوم، بویژه به جهت روایت کار در دهه ۵۰ و معضلات دامنگیر چنین آثاری، جسورانه عمل کرده است.
این جسارت حتی با وجود تصویربرداری سریال در شهرک سینمایی بازهم قابل تقدیر است. او بدون هراس از گافهای احتمالی بازیگران، هنروران،طراح صحنه و لباس و … دوربینش را به هر سو می دواند و حتی ابایی ندارد از پرداخت سکانسهای جنگی که پیشینه خاصی در رجوع به آنها نداشته. هادی در این فصل بارها تک لحظه ها و صحنه های دیالوگهای عادی را هم به دقایقی ماندگار تبدیل می کند که در دل یک درام، واقعگرایانه به نظر می رسند. در ظهور خیلی از این لحظات بازی آرش مجیدی تاثیر فراوانی داشته.
هادی حتی به سیاق آنچه از خصوصیات او در ابتدای مطلب حاضر گفتم، روی بازیهای گذری سریالش هم با دقت کار کرده. بازی ساده و درست زنی که فرزانه(لیندا کیانی) در تهران به خانه اش پناه می برد از جمله همین نکات ریز در کارگردانی هادی است.
هادی همچنین زیرکانه و با اتکا به فیلمنامه ای که تمرکز درستی روی روایت و فضاسازی اش داشته، بدون آنکه به طور مستقیم وارد رویدادهای انقلاب ۵۷ شود، به قدر ضرورت و بضاعت از آن برداشت کرده؛ به طوری که نمی توان به آن اتهام کم کاری یا ناتوانی و نقص در روایت و کارگردانی را وارد کرد. او البته در استفاده از موسیقی این سریال در هر سه فصل بشدت افراطی عمل کرده است.
حجم زیادی از ملودی های مسعود سخاوت دوست در این سریال در جای جای سکانسها جاری شده و حتی بدون قطع یا تغییر، از سکانسی به سکانس دیگر در رفت و آمد است. موسیقی سریال با وجود شنیدنی بودن، بیش از آنکه به کار توصیف دگردیسی کاراکترها و تغییرات روحیشان بیاید، خلاء پرکن شده و گاه حتی کد اشتباه هم به بیننده می دهد.
به این معنا که گاه بی دلیل در حکم هشدار برای وقوع یک فاجعه عمل می کند، اما اصلا نه صحنه آبستن حادثه است و نه اصلا اتفاق خاصی رخ می دهد.
در نهایت اما باید به فیلمنامه پر از گره و مملو از سورپرایز بابک کایدان اشاره کرد. داستانی پر فراز و نشیب و در خیلی مواقع جلوتر از تماشاگر. سریال دلدادگان هر چند بشدت وامدار طراحی و تعبیه خرده روایتها و گره گشایی هایش است و در شخصیت پردازی چشمداشتش بیشتر به هنر بازیگران بوده، اما قصه اش را بدون سکته تعریف می کند.
حتی فلش بک طولانی سریال هم نتوانسته موجب سردرگمی،گریز و آزار بیننده شود. کایدان همچنین با فهم آنکه در حال تدارک یک ملودرام است و نه یک درام جنایی پلیسی، از درافتادن به ورطه ها و زمینه های بی ارتباط با کلیت اثر هم اجتناب کرده است.
او حتی در مواردی که احتمال ایجاد التهاب و حساسیت های فرامتنی می رفته، از جمله ماجرای بارداری حدیث(ملیکا شریفی نیا) یا جهت گیری های حکومتی و سیاسی مثل تلاش برای نفوذ امثال نادر(حمید گودرزی) در بدنه انقلاب یا رنگ عوض کردنهای امثال آدمی که مهدی صبایی نقشش را ایفا کرده، زیرکانه رفتار کرده و از خطر جسته است. البته به شرطی که این نحوه رویارویی دغدغه و خروجی قیچی ممیزی تلویزیون نبوده باشد!
در هر حال سریال دلدادگان به لطف درخششهایش و اعتنا به اهمیت قصه گویی توانسته در ارتباط گیری با بینندگانش به توفیق برسد که این، در زمانه ریزش تماشاگران و وفور سریالهای خنثی و آبکی، قابل تقدیر است. بویژه وقتی بدانیم این سریال به دلیل کمبود بودجه بارها تا مرز بلاتکلیفی پیش رفت و استراکچر اصلی اش دستخوش تغییراتی نیز شد.
هم اکنون می توانید سریال دلدادگان را با کیفیت عالی و بسته بندی نفیس از فروشگاه طنین تهیه فرمایید.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.