شماره پروانه نمایش: ۵۳۰۱۲۵ – ۱۵۵/۹۱
نام مجموعه: سریال تلویزیونی جراحت |
سال و کشور تولید کننده: ۱۳۸۹، ایران|
فرمت: Dvd – Vob|
کیفیت: عالی|
نوع تصویر: Full Screen|
رزولیشن تصویر: ۷۲۰*۵۷۶|
تعداد قسمتها:۳۰ قسمت|
تعداد دیسک:۵ دی وی دی|
توضیحات: بدون آرم و تبلیغات|
بازیگران:
نویسنده:
سعید نعمت اله
کارگردان:
محمد مهدی عسگر پور
خلاصه داستان سریال جراحت
لطیفه (با بازی ثریا قاسمی) مادر ۷۵ سالهای است که با دو پسرش با نامهای بزرگ (امین تارخ) و اسماعیل(علی عمرانی) زندگی میکند، بزرگ پسر ارشد لطیفهاست و چهار سال پیش در پی خواندن خطبه عقدی خانگی و بی سر و صدا دخترش اکرم را به عقد پسر برادرش اسماعیل سقایی در آوردهاست.
نقد و بررسی سریال جراحت
سریال جراحت را از زاویههای مختلفی میتوان مورد کاوش قرار داد، کارگردانی فیلمنامه و بازیگری و نیز طرح داستانی اثر. شاید اگر بخواهیم در مورد داستان جراحت به کوتاهترین شکل ممکن سخن بگوییم سخن زیبای امام علی(ع) در عنوانبندی اثر بهترین انتخاب باشد. داستان فیلم درباره گسستن ارادهها و شکستن غرورها و گره افکنیهایی ست که هیچگاه انسان در زندگی خویش نمیتواند آنها را پیش بینی کند. لازم است مروری هر چند اجمالی به کل سریال داشته باشیم.
سریال جراحت با تکگویی مامان لطیفه شروع میشود. او در مورد خودش، همسر و زندگیاش و نیز بزرگ خان (امین تارخ) حرف میزند، در واقع میخواهد وصیت نامهاش را تنظیم میکند. با این شروع مخاطب متوجه میشود که با چه خانوادهای روبهرو است. داستان زندگی آدمهایی که در خانوادهای محکم، متدین و خانواده دوست زندگی میکنند. در سکانسهای بعدی با بزرگ و نگرانیاش نسبت به پسرش روبهرو میشویم و سپس با کتک خوردن اسماعیل و … (ماجراها و آدمهای داستان به ترتیب معرفی میشوند). در اینجا لازم است که پرانتزی باز کنیم و به نکتهای اشاره کنیم که از نقاط ضعف سریال است. نگرانی بزرگ نسبت به پسرش گویای این مطلب است که بزرگ نسبت به خانوادهاش حساس است و بر آنها تسلط دارد ولی پسر بزرگخان یک شخصیت اضافی( البته تا امروز) محسوب میشود وهیچ عمل و عکس العملی از او شاهد نیستیم در واقع بود و نبود او کمکی به داستان و پیشبرد آن نمیکند. ژرژ پولتی میگوید:« آنچه شخصیتها را می سازد اعمالشان است». در حالی که پسر بزرگ هیچ کارکردی در این سریال ندارد. همسر هوشی ونیز همسر بزرگ هم اینگونهاند ولی آنها به واسطه همسرانشان، شخصیتهای اضافی و خنثی محسوب نمی شوند. در ابتدای سریال دو نقطه را به عنوان نقاط عطف اول بر شمرد. اول داستان اعدام خواهرزاده کامیاب و کینهای که او دارد و نیز ازدواج اکرم. ازدواج اکرم از قدرت بیشتری برخوردار است(صفحه سفید شناسنامه در جامعه قابل پذیرش نیست). بزرگ از این خبر که برای اکرم خواستگار پیداشده و اینکه اکرم هنوز به طور رسمی همسر امیر نشده است پریشان است.
از نقاط قدرت جراحت این است که داستانش از مقدمه چینی ابتدایی بسیار خوبی برخوردار است و زمینه چینی آن به ابتدای داستان محدود نمیشود. یک صفحه سفید و بدون اسم شناسنامه به یک بحران در خانوادهای بدل می شود که تا به امروز به محکمی و استواری مشهور بوده است. این صفحه سفید که از روی اشتباه بزرگان خانواده سفید مانده است و نیز کینه پدر هوشی، داستان را به پیش میبرد تا جایی که استحکام خانواده از بین میرود و تمامی حرمتها شکسته میشود. جراحت از این قدرت برخوردار است که هر لحظه شوکی تازه به بیننده وارد نماید و این همه به معرفی درست شخصیتها و فضای داستان در ابتدای سریال است. داستانهای فرعی همچون رابطه خانم سهرابی با اسماعیل خیلی به موقع با داستان اصلی هم ردیف میشود به گونهای که جزئی از داستان اصلی می شود.
سریال جراحت این توان را داشته است که پیچشها و تنشهای روابط ساده خانوادگی را قبل از فروپاشی و نیز در لحظات بحرانی نشان دهد. نقطه عطف دوم و اساسی سریال زمانی است که بزرگ تصمیم میگیرد طرفدار اکرم و امیر باشد و در بیمارستان ماشینش را به آنها میدهد. شخصیت بزرگ در ابتدای فیلم به گونهای قهرمانانه و بزرگ منشانه نشان داده میشود ولی فیلمنامهنویس فراموش نکرده است که سریال درباره لغزش همین ارادهها و ثباتهاست، پس بزرگ هم در دام این فتنه و کینه ها گرفتار میشود.
بازی امین تارخ قابل تحسین است ولی تا حدودی شخصیت بزرگ و بازی تارخ شبیه کاراکترهایی است که در سریالهای گذشته بازی کرده است. هیچ کدام از بازیها به پیکره سریال لطمه نزدهاند شاید در میان بازیهای نه چندان دلچسب، بتوان به بازی اکرم و امیر اشاره کرد. علی عمرانی در نقش اسماعیل با سکوتهایی که بر تعلیق و دلهره سریال میافزایند به زیبایی ظاهر شده است. بازی ثریا قاسمی نیز نقش مادری نگران و با تجربه را به خوبی ایفا کرده است. شخصیت هوشی به عنوان آدمی که ناگهان از روی عصبانیت دچار اشتباه میشود به درستی طرح ریزی شده است و در واقع همین اشتباههای کوتاه است که زندگی آدمهای سریال جراحت را تهدید میکند.
سریال جراحت به شدت متکی به شخصیتهایی است که خلق شدهاند در واقع اگر خوب بنگریم یک فیلمنامه خوب دارای شخصیتهایی است که از طریق اعمال و دیالوگهای آنها به مخاطب معرفی میشوند و آنها هستند که با کنش هایشان حادثه میآفرینند. ایجازی که در دیالوگها وجود دارد مخاطب را سریعا به حوادث بعدی متصل میکند و یا آنها را عامدانه گمراه می کند. عمل شخصیت در کنار مولفهای همچون تصادف و تقدیر داستان را جذاب میسازد. از همین روست که جراحت نقطه گنگی ندارد چرا که مخاطب آدمهای فیلم را میشناسد، آنها را باور کرده است و اعمال آنها را نیز میبیند در نتیجه حوادثی که برای آنها میافتد را نیز میپذیرد. البته نکاتی همچون شغل بزرگ و اسماعیل جای بحث دارد مثلا شغل آنها هیچ نقشی در داستان ندارد آنها ثروتمند هستند، ولی هر شغل دیگری هم میتوانستند داشته باشند و یا سکوتهای اسماعیل اگرچه نشان از شخصیت اوست ولی بازهم در برخی لحظهها قابل قبول نیست. از لحظهای که هوشی پیش پدرش اعتراف میکند مخاطب پیش بینی میکند که سرایدار بمیرد و اسماعیل گناهکار محسوب شود. در برخی لحظات دیگر نیز داستان زود لو میرود مثلا زمانی که انسی با سکوتها و نگاههایش مخالفتش را ابراز میکند و یا زمانی که اکرم و امیر برای آزمایش به آزمایشگاه خانم سهرابی میروند، ولی شوکهای سریال جراحت به حدی فراوانند که میشود از این افشاگریهای خود داستان چشم پوشی کرد.
سریال جراحت بیشترین قدرتش را مدیون شروع زیبا و اثرگذارش است به گونهای که به درستی توانست مخاطب را با فضای فیلم و آدمها و شرایطی زندگی آنها آشنا کند، زیبایی سریال جراحت به سادگی داستان آن است. هیچ حادثه عجیب و غریبی اتفاق نمیافتد بلکه داستان اشتباههای به ظاهر کوچکی است که هر انسانی احتمال دارد مرتکبش بشود داستان آدمهایی که به خود و روابطشان کاملا مطمئن هستند، ولی با لغزشهای کوچکی آسیب میبینند. سریال جراحت که بسیار شبیه به دیگر نوشتههای سعید نعمتالله است، به کمک نشان دادن مسائل خانوادگی و عاطفی سعی در رساندن پیامی خاص و البته اخلاقی دارد و توانسته است پیامش را بدون هیچگونه شعار زدگی منتقل نماید و در دام فیلمهای سطح پایین عاطفی گرفتار نشود.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.