شماره مجوز: ۲۱۵۲۶۳ – ۹۵/۱۵۵
جنگ ستارگان که در حقیقت نام اصلی آن جنگهای ستارهای (Star Wars) می باشد ، نام یک مجموعه فیلم سینمایی حماسی در ژانر اپرای فضایی است که جورج لوکاس کارگردان آمریکایی خالق آن است و از آن به عنوان یکی از موفقترین و تاثیرگذارترین فرانشیزها در صنعت سینما یاد میکنند.
تاکنون دو تریلوژی (سهگانه) سینمایی تحت عنوان جنگ ستارگان ارائه شده و تریلوژی دیگری نیز در دست ساخت است. قسمتهای چهارم تا ششم در سالهای دهه هفتاد و هشتاد میلادی تولید شده و قسمتهای اول تا سوم از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۵ میلادی، بر روی پردهٔ سینما رفته است. لوکاس، فیلمنامهٔ هر شش قسمت این مجموعه را نوشته و کارگردانی قسمتهای اول تا چهارم نیز به عهده او بوده است. فیلمها در دو استودیوی «آوای اسکایواکر» و «نور و جادوی صنعتی» ساخته و توسط فاکس قرن بیستم پخش شدهاند.
«جنگ ستارگان» پرفروشترین آثار سینمایی دنبالهدار تاریخ هالیوود محسوب میشود. این سری فیلم، مجموعاً چهار میلیارد دلار فروش جهانی داشته و بر اساس آن کتابها، بازیهای ویدیویی، انیمیشن و محصولات تجاری بسیاری ارائه شده است.
فیلمها از نظر ردهبندی گونهای، در رده خیالپردازی علمی قرار میگیرند. البته برخی عناصر موجود در آن، باعث میشود فیلمها در ردهٔ علمی-تخیلی نیز جای بگیرند.
تاریخچه فیلم جنگ ستارگان
فروش موفق فیلم دیوارنویسی آمریکایی، جورج لوکاس را بر آن داشت تا به رؤیای همیشگی و بلندپروازانه خویش، ساخت یک حماسه فضایی کلاسیک، جامه عمل بپوشاند. تقریباً همه استودیوهای هالیوود تقبل هزینه چنین فیلمی را رد کرده و میگفتند که درک داستان عجیب فیلم برای مخاطبان سخت است. لوکاس موفق شد تا نظر مثبت الن لَد (جونیور) رئیس کمپانی فاکس قرن بیستم را برای تأمین بودجه فیلم جلب کند. در اواسط دهه هفتاد میلادی فیلمهای علمی تخیلی از مقبولیت چندانی برخوردار نبودند و استودیوی جلوههای ویژه فاکس نیز منحل شده بود. لوکاس که طراحی صحنه و مدلهای بدیع و بلندپروازانهای برای ساخت فیلمش در نظر داشت، شخصاً استودیوی جلوههای ویژه خود «نور و جادوی صنعتی» را افتتاح نمود و برای بازنویسی فیلمنامه و طراحی بصری صحنهها افرادی را به کار گماشت.
کار فیلمبرداری در صحرای تونس، نخستین لوکیشن فیلم، با مشکلات زیادی روبرو شد. تعدادی از دستگاههای الکترونیکی سر صحنه از کار افتاده و طوفانی نادر و غیرمنتظره، کار ساخت فیلم و زمانبندی آنرا مختل کرد. تیم فیلمسازی به لوکیشن بعدی یعنی استودیوی اِلزتری در انگلیس منتقل شد و اینبار با مشکلات جدیدی مانند دشواری در نورپردازی صحنه و قوانین سختگیرانه آن کشور در زمینه ساعات کاری روبرو گشت. تیم فیلمبرداری و هنرپیشهها، با تمسخر به فیلم «بچهگانه» لوکاس، کارگردان خجالتی آن نگاه میکردند و یا علاقه چندانی به ادامه کار نشان نمیدادند. با به سر رسیدن محدودیت زمانی و اتمام بودجه هشت میلیون دلاری فیلم، هیئت مدیره فاکس قرن بیستم از الن لد خواست تا به پروژه خاتمه دهد ولی لد تصمیم گرفت تا فرصت دیگری به لوکاس ببخشد. فشارهای روحی حاصل از این پیشامدها، لوکاس را تا مرز حمله قلبی پیش برد.
نخستین قطع فیلمبرداری، از دید لوکاس یک «فاجعه» بود و در نتیجه تیمی زبده جای ویرایشگر فیلم را گرفت. در غیاب لوکاس، کارکنان سهلانگار استودیوی نور و جادوی صنعتی، نیمی از بودجه این استودیو را صرف ساخت تنها ۴ صحنه کرده بودند که همگی توسط کارگردان رد شد. از اینرو لوکاس شخصاً به مداخله و راهنمایی آنها برای ساخت صحنههای مورد نظر در استودیو پرداخت. او با اضافه بودجهای که از فاکس دریافت کرده بود، کار فیلمبرداری را در جنگلهای گواتمالا و دره مرگ در کالیفرنیا ادامه داد، صداگذاری و جلوههای صوتی را زیر نظر بن بورت به پایان رساند و برای موسیقی فیلم، به توصیه استیون اسپیلبرگ از جان ویلیامز کمک گرفت. عاقبت، پروژه او پس از چهار سال و با وجود مشکلات مالی و فنی مختلف به پایان رسید.
ماجرای فیلم در کهکشانی خیالی و دوردست اتفاق میافتد که در آن، نبردی بین سیارهای میان یک امپراتوری مستبد در یک طرف و اتحادیه شورشیان در طرف دیگر در جریان است. قهرمان جوان و بلندپرواز فیلم لوک اسکایواکر که لیاقت خویش را بیشتر از زندگی ساده فعلیاش میداند، طی اتفاقاتی، درگیر این نبرد میشود. او به کمک قاچاقچی فرصت طلبی به نام هان سولو درصدد بر میآید تا پرنسس لِیا را از اسارت در ایستگاه فضایی عظیم امپراتوری و از چنگ فرمانده خبیث آن «دارت وِیدر»، نجات دهد. اسکایواکر در گذر زمان با آیینی کهن آشنا میشود که شوالیههایی به نام «جِدای» به عنوان نگهبانان صلح و عدالت، هزاران سال از آن پیروی میکردند. منشأ قدرت و بصیرت جدایها ماهیتی عرفانی است موسوم به «نیرو» که از زبان اوبیوان کنوبی پیر، استادِ لوک، میدانی از انرژی است که از موجودات زنده نشات گرفته، همه چیز را احاطه کرده و کهکشان را به هم پیوند میدهد. در عین حال نیرو، جنبه اغوا کننده و تاریکی نیز دارد که به نفرت و کینخواهی و تمایل به قدرت نامحدود ختم میشود و دارت ویدر و سایر لردهای فرقه «سیت» در نقطه مقابل سلحشوران جدای، از آن بهره میبرند. هم جدایها و هم لردهای سیت میکوشند تا کهکشان را تحت سیطره خویش درآورند. در هر دو گروه، رابطه استادی و شاگردی در آموزش طریق به کار بستن نیرو وجود دارد و سلاح هردوی آنها، «شمشیر نوری» است.
فیلم نخست که با بهرهگیری از جلوههای بدیع و رنگارنگ، درماه مه سال ۱۹۷۷ و تنها در ۴۲ سالن سینمایی اکران شد، در هفته اول، ۳ میلیون دلار و تا پایان تابستان آن سال ۱۰۰ میلیون دلار فروخت. فروش آن با اکران جهانی تا سال بعد به بیش از ۴۰۰ میلیون دلار رسید و به یکی از پرفروشترین فیلمهای تمام دوران تبدیل شد. کامیابی فیلم، افرادی را که در ساخت آن مشارکت داشته ولی به آن بدبین بودند، شگفت زده کرد و به شهرت رساند. جنگ ستارگان، شش جایزه اسکار را نصیب خود کرد و تحولی در عرصه جلوههای ویژه سینمایی به پا نمود. این موفقیت، لوکاس را بر آن داشت تا فیلمهای دیگری را در دنباله فیلم نخست ساخته و بازاریابی موفقی را شروع کند. محبوبیت جنگ ستارگان با فیلمهای پرفروش بعدی سهگانه نخست، که در سالهای ۱۹۸۰ و ۱۹۸۳ بر روی پرده سینما رفتند و نیز انواع کتابهای مصور، رمان و محصولات سرگرمی ادامه یافت.
لوک اسکایواکر و پرنسس لیا به همراه دو دروید وفادارشان «سیتریپیاو» و «آرتودیتو» در صحنه پایانی اپیزود پنجم فیلم.
با گذشت بیش از بیست سال از اکران فیلم نخست، لوکاس سهگانه دیگری را با بهرهگیری از تکنولوژی دیجیتالی روز ارائه کرد که پیشدرآمدی بر سهگانه پیشین بود. داستان آناکین اسکای واکر جوان که دست بر قضا، یک سلحشور جدای او را در کودکی در سیاره بیابانی تاتوئین که مامن قانون شکنان است، مییابد و متوجه تواناییها و ارتباط شگرف او با نیروی نهانی میشود. او بر این باور است که آناکین، یگانه فردی است که پیشگویی بزرگ و قدیمی جدایها مبنی بر بازگرداندن تعادل و آرامش به نیرو و نابودی سیت را، محقق خواهد کرد. اینگونه است که آناکین قدم در راه فراگیری آیین جدای میگذارد.
در اثنای تعالیم و ماموریتهای دشوار، عشق افلاطونی و پرشور او به دختری سیاستمدار به نام پَدمه آمیدالا، موجب میشود تا رابطه دوستی مخفیانهای را با او تشکیل دهد. امری که طبق آموزههای جدای، با احتیاط بسیار به آن نگریسته میشود از آنرو که میتواند به تسخیر و وابستگی و انحراف به سمت جنبه تاریک نیرو منجر شود. آناکین که شیفته قدرتهای خاص خویش است، از فساد و آشوب در کهکشان و خویشتنداری و محدودیت محفل جدایها در مقابل آن، به شدت ناخرسند است. او مرگ پدمه را در خواب میبیند و سخت هراسان میشود. پالپاتین صدراعظم مورد احترام جمهوری کهکشانی که آناکین او را فردی بی ریا و قابل اعتماد میداند، برایش داستانی از یک لرد سیت تعریف میکند که چگونه به یاری جنبه تاریک نیرو، موفق میشود تا بر مرگ غلبه کند. آناکین به این موضوع پی میبرد که پالپاتین یک لرد سیت است و با بهرهگیری از جنبه اهریمنی نیرو، از دید جدایها پنهان مانده است؛ ولی جنبه تاریک، آناکین را فریفته و به جدایها بدبین نموده و او به دنبال فراگرفتن دانش پالپاتین برای نجات پدمه از مرگ است. از اینرو مرید پالپاتین میشود و طبق خواست او به شکار و نابودی جدایها برای بازگرداندن نظم به سیستم کهکشان میپردازد که اکنون از جمهوری به امپراتوری تغییر یافته است. به این ترتیب، شخصیت مشهور و پلید سینمایی، با هیئتی نیمه ماشین و ردا و کلاهخود تیره رنگش، یعنی دارت ویدر شکل میگیرد.
سهگانه جدید نیز در گیشه بسیار موفق بود ولی منتقدان نسبت به سهگانه قدیمی، استقبال به مراتب کمتری به آن نشان دادند. با به پایان رسیدن ساخت ۶ فیلم، جورج لوکاس در جواب درخواست هواداران فیلمهایش اعلام کرد که جنگ ستارگان دیگری ساخته نخواهد شد. با اینحال در سال ۲۰۱۲، شرکت والت دیزنی، لوکاسفیلم را به مبلغ ۴ میلیارد دلار خرید و از ساخت سهگانه دیگری خبری داد که فیلم نخست آن در سال ۲۰۱۵ و بر اساس پیشنویس لوکاس، بر روی پرده رفت.
و اما توضیحاتی در مورد قسمتهای هفتگانه جنگهای ستاره ای:
اپیزود اول: تهدید شبح (سال ساخت ۱۹۹۹)
فدراسیون تجاری، رفتوآمد به سیاره صلح جو «نابو» را به منظور حل یک کشمکش تجاری کهکشانی مسدود کردهاست. صدراعظم والوروم، رئیس مجلس سنای جمهوری کهکشانی به طور محرمانه دو شوالیه جدای به نامهای کوایگان جین و شاگرد او اوبیوان کنوبی را برای دیدار با فدراسیون تجاری و حل بحران به آنجا میفرستد، غافل از اینکه فدراسیون تجاری با یک لرد سیت مرموز، دارت سیدیوس همپیمان گشته که به آنها دستور داده است تا با ارتش عظیم درویدهایشان به نابو حمله کرده و دو شوالیه جدای را به قتل برسانند. کوایگان و اوبیوان از مهلکه گریخته و با پنهان شدن در یکی از سفینههای جنگی فدراسیون به روی سیاره نابو میروند. آنها به یکی از گونگنها (تیرهای از موجودات محلی سیاره) به نام جارجار بینکز برخورد میکنند که از شهر زیستگاه همنوعانش در زیر دریا، تبعید شده است. جارجار که کوایگان، جان او را از یک خطر کشنده نجات داده است به توصیه او میپذیرد تا برای در امان ماندن از حمله فدراسیون و کمک به شوالیههای جدای، آنها را به شهر خود ببرد. در همین زمان فدراسیون تجاری، ملکه آمیدالا رهبر نابو را به اسارت میگیرد. کوایگان با به کار بردن حقه فکری جدایها و یک زیردریایی که گونگنها به او دادهاند به همراه شاگردش و جارجار به پایتخت نابو رفته و ملکه و گارد امنیتی او را نجات میدهد. سپس آنها نابو را به مقصد سیاره کوروسانت، مرکز جمهوری کهکشانی، ترک میکنند تا از سنا کمک بخواهند.
هنگام گریز، سفینه آنها از سوی یکی از سد راههای فدراسیون هدف قرار میگیرد، یک دروید (کارگر ماشینی) با کد «آر تو دی تو» سپر محافظتی سفینه را با موفقیت تعمیر میکند اما در نتیجه آن ضربه، هایپردرایو سفینه نیز از کار افتاده است. آنها برای تعمیر سفینه، به ناچار در سیارهای دور از مرکز و بیابانی به نام تاتویین فرود میآیند. هنگام جستجو برای قطعات مورد نیاز سفینه، کوایگان و پَدمه (یکی از خدمتکاران ملکه)، با «آناکین اسکایواکر» پسر بچهای نه ساله که برده یک دکّاندار و دلال اجناس اوراق به نام واتو است و مهارت خاصی در خلبانی و ماشینآلات دارد، دوست میشوند. …
اپیزود دوم: حمله کلون ها (سال ساخت ۲۰۰۲)
اناکین اسکای واکر شاگرد اوبی وان، وارد دژ ژنرال گریووس میشود و به ظاهر کنت دوکو را آزاد میکنند؛ و از محل ناوگان ژنرال گریووس فرار میکنند. در راه فرار سقوط کرده و نزد اساتید جدای میروند و کنت دوکو را به مقام خود در جدای باز میگردانند. سپس پس از صحنههایی پر از جنگ و تعقیب و گریز نشان میدهد که اناکین با پدمه آمیدالا به سرزمین مادری خویش میرود و مادر خود را در بند راهزنان میبیند. مادر با چند بار گفتن جملهٔ (دوستت دارم) از دنیا میرود و اناکین هم تصمیم نابودی راهزنان رامی گیرد. صحنهای نیز در این فیلم وجود دارد که کلونها _ سربازان شبیهسازی شدهٔ جدای _ در حال جنگ با هیئت سیت هستند اما در پایان جنگ به جدای خیانت کرده وبا دستور کنت دوکو حمله میکنند.
اپیزود سوم: انتقام سیت (سال ساخت ۲۰۰۵)
اپیزود سوم از نظر داستان، ۳ سال پس از داستان اپیزود دوم رخ میدهد. اکنون پس از گذشت ۳ سال جنگ جمهوری کهکشانی با جدایی طلبها، آنها در آستانهٔ شکست در برابر جمهوری قرار گرفتهاند. ژنرال گریوس (Grievous)، رهبر اصلی ارتش عظیم جدای طلبها، هم اکنون بزرگ ترین و نیز آخرین لشکر کشیهای خود را علیه جمهوری و به امید تسلط یافتن بر آن، میکند. صدراعظم جمهوری، پالپاتین، الان میخواهد آرزویی که بیش از ۱۴ سال است برای رسیدن به آن تلاش میکند، عملی سازد. پالپاتین، برای رسیدن به هدف خود، با کنت دوکو، شاگرد خود و لرد سیت معروف و بزرگ ترین رئیس جدای خواهها، نقشه کشیده است. او در صدد بر آمده است تا امپراتوری کهکشانی خود را که سالها برای تاسیس آن برنامه ریزی کرده است، به وجود آورد. کنت دوکو به خواست او، وی را در یک ناو جنگی در مدار کوروسانت دستگیر کرده است تا جمهوری را بیشتر به جنگ جذب کند. در نتیجه، جمهوری در مدار کوروسانت، به ناچار با جدایی طلبها وارد جنگ میشود و از این مهمتر این که دو شوالیه جدای، اوبی-وان کنوبی و آناکین اسکایواکر را برای نجات پالپاتین، به آن آنجا اعزام میکند. هنگامی که به آنجا میرسند و صدر اعظم را میبینند، ناگهان دوکو وارد میشود و با آنها درگیر جنگ میشود. سرانجام پس از چند دقیقه نبرد، آناکین به تنهایی هر دو دست دوکو را در جلوی چشمان پالپاتین، قطع کرده و به دستور پالپاتین او را میکشد.
اپیزود چهارم: امید تازه (سال ساخت ۱۹۷۷)
دو ربات به دنبال اوبی ون کنوبی میگردند در این راه لوک اسکای واکر جوان برای کمک به آنها سیاره محل سکونت خود را همراه با اوبی ون کنوبی و هان سولو ترک میکند، تا برای نجات پرنسس لیا و کهکشان به سایر شورشیان بپیوندد …
فیلم با حملهٔ ناوگان امپراطوری به یک کشتی سیاسی متعلق به جمهوری آلدران آغاز میشود و با ماجرای لوک اسکایواکر و ابی وان کنوبی از تاتویین تا یاوین ۴ به پایان میرسد.
لوک نزد عمویش بزرگ میشود، و از خانوادهاش اطلاعات چندانی ندارد؛ تا اینکه یک روز، عمویش دو روبوت برای کار در مزرعه میخرد. روبوتها همان سی تری پی او و آر تو دی تو هستند که از سفینه لیا اورگانا که توسط دارت ویدر مورد بازرسی قرار گرفته، فرار کردهاند.
آر تو دی تو حامل پیامی برای اوبی وان کنوبی است که در اکنون سیاره تاتویین زندگی میکند. اوبیوان سالهاست که نام اصلیاش را بازگو نکرده و همه او را به نام بنِ پیر میشناسند. لوک موفق میشود، پیام ضبط شده در آر تو دی تو را که به صورت هولوگرام است، مشاهده کند.
پیام را خود پرنسس اورگانا ضبط کردهاست. لوک با مشاهده همان پیام نسبت به ماجرا کنجکاو می شود. پیام خطاب به اوبی وان کنوبی است، و لوک که کسی را به این نام نمیشناسد، احتمال میدهد منظور همان بن پیر باشد. آر تو دی تو از دست لوک فرار می کند تاپیام را به اوبی وان برساندلوک دنبالش می کند ولی گرفتار دشمنان محلی میشود در همان هنگام اوبی وان امده و دشمنان را فراری میدهد. آنجاست که لوک با خبر میشود، پدرش یک جدای بودهاست و اوبی وان اورا می شناخته.
اوبیوان به او میگوید پدرش در جدال با شخصی با نام دارت ویدر کشته شده، و شمشیر پدرش را به او نشان میدهد. لوک تصمیم میگیرد به انقلابیون بپیوندد، و هر طور شده پرنسس لیا را پیدا کند. اوبیوان به لوک که آخرین امید جدایها و امپراطوری به حساب میآید، تعلیم میدهد و او را با مفاهیم فراموش شدهٔ جدای آشنا میسازد.
اپیزود پنجم: امپراطوری ضربه می زند (سال ساخت ۱۹۸۰)
شورشیان در سیاره یخ زده هوت هستند و امپراتوری نیروهای خود را برای نابود کردن آنها به آن سیاره میفرست، در حالی که لوک اسکای واکر تحت تعلیم فنون جدای نزد استاد یودا قرار دارد دوستانش درگیر مبارزه با لرد وِیدر هستند و به ناچار به شهر ابری پناه میبرند، لوک در میانههای دوره آموزش استاد یودا را ترک میکند تا به دوستانش کمک کند اما در بین راه با حقیقت تکان دهندهای رو به رو میشود…
اپیزود ششم: بازگشت جدای (سال ساخت ۱۹۸۳)
داستان فیلم، یک سال پس از وقایع زمانی «امپراتوری ضربه میزند»، اتفاق میافتد. لوک اسکایواکر به همراه اعضای اتحادیه انقلابیون به سیاره تاتوئین میرود تا دوستش هان سولو را از چنگ جابای هات نجات دهد. در همین اثنا، امپراتوری کهکشانی، تصمیم میگیرد تا با یک ستاره مرگ نیرومندتر، نیروهای انقلابی را در هم بشکند. همزمان، ناوگان انقلابیون نیز در حال تدارک دیدن یک حمله تمام عیار به این ایستگاه فضایی جدید است.
پس از رهایی سولو و شکست جابا در تاتوئین، لوک اسکایواکر به سیاره داگوبا میرود تا تعلیماتش را نزد استاد بزرگ جدای، یودا که آنجا در گوشه انزوا به سرمیرود، به اتمام رساند، ولی یودا را در بستر مرگ و گذران آخرین لحظههای زندگی مییابد. یودا در پاسخ به تقاضای لوک، به او میگوید که هیچ تعالیم دیگری نمانده است جز روبرو شدن او با پدرش دارت ویدر خبیث. یودا همچنین آخرین کلماتش را دبه سختی برای لوک بازگو کرده و میگوید که اسکای واکر دیگری هم غیر از او وجود دارد. پس از مرگ یودا، لوک با شبح اوبی وان کنوبی مواجه میشود و اوبی وان در جواب سئوال لوک که چرا پدرش دارت ویدر را به جای قاتل پدرش به او معرفی کرده، میگوید که ویدر روزگاری نامش آناکین اسکایواکر بودهاست اما تحت تأثیر جنبه اهریمنی یا تاریک نیرو، دگرگون شده و از دیدگاه او، انسان خوب درونش را نابود کرده و به موجود شیطان صفتی بدل گشتهاست. اوبی وان به لوک میگوید که هدفش از بازگویی پیشین ماجرا برای او، این بوده تا لوک از روبروشدن و نبرد با پدرش ترسی به دل راه ندهد. اوبی وان همچنین، به فاش کردن راز واپسین کلمات یودا میپردازد و به لوک میگوید که پرنسس لیا خواهر واقعی اوست و آنها به خاطر محافظت از شر امپراتور در بدو تولد از هم جدا شدهاند.
لوک به سفارش اوبیوان کنوبی، در بحبوحه جدال نیروهای امپراتوری با انقلابیون، پیش پدرش میرود و با این عنوان که نمیتواند او را بکشد و هنوز خوبی را در او احساس میکند؛ شمشیر نوری خود را به نشانه تسلیم به ویدر واگذار مینماید. ویدر، لوک را تحویل امپراتور خبیث میدهد. امپراتور از لوک میخواهد تا به آنها پیوسته و تسلیم خشمش شود. اما لوک سرباز زده و جدالی بین او و پدرش در میگیرد. لوک در نبرد شمشیر زنی پیروز شده و با وجود تحریک امپراتور از کشتن پدرش منصرف میشود و شمشیر نورانیش را به کناری میافکند. امپراتور از فرط خشم از نیروی صاعقه استفاده میکند تا جان لوک را بگیرد ولی دارت ویدر، که اکنون از جنبه تاریک نجات یافته، متأثر از دیدن این صحنه، امپراتور را با دستانش بلند کرده و به درون محور استوانهای رِآکتور پرت میکند. جراحتهای کشندهای که بر اثر نیروی صاعقه امپراتور در ویدر به وجود آمده که باعث از کار افتادن سیستم حیاتی و اتصالی آن می شود که باعث کشته شدن او میشود.
همزمان تیم حمله انقلابیون، با از کار انداختن ژنراتور سپر محافظ مغناطیسی ستاره مرگ و هدف قرار دادن رآکتور اصلی، آنرا نابود میکنند اما لحظاتی قبل از انفجار، لوک به همراه جسد و زره پدرش موفق به ترک آنجا میشود.
در سیاره اِندور جایی که لیا، سولو و سایر دوستانش اکنون در آن به سر میبرند، لوک به آنها ملحق شده و به پیروی از آیین جدایها جسد پدرش را در تلی از هیزم میسوزاند. درحالیکه در همه کهکشان، جشنی برای بزرگداشت نابودی امپراتوری و پیروزی انقلابیون برگزار شده است.
اپیزود هفتم: نیرو بر می خیزد (سال ساخت ۲۰۱۵)
نیرو برمیخیزد اولین قسمت از سومین سهگانه جنگ ستارگان طبق اعلام شرکت والت دیزنی است که شرکت لوکاس فیلم را در سال ۲۰۱۲ خریداری کرده است. فیلم توسط یاور بلند مدت آبرامز، برایان بورک و رئیس لوکاس فیلم کاتلین کندی تهیه میشود. فیلمنامه فیلم توسط خود آبرامز و لارنس کاسدان نوشته شده است که پیش از این فیلمنامه امپراتوری ضربه میزند و بازگشت جدای را نوشته بود. جان ویلیامز آهنگساز مشهور هم برای موسیقی متن فیلم بازگشته است و جورج لوکاس به عنوان مشاور خلاق حضور دارد.
نیرو برمیخیزد توسط والت دیزنی پیکچرز، لوکاس فیلم و بد روبات آبرامز تهیه و توسط شرکت توزیع فیلم والت دیزنی، توزیع شدهاست. دومین مرحله فیلمبرداری در آوریل ۲۰۱۴، در ابوظبی و ایسلند آغاز شد، و عمده فیلمبرداری در فاصله بین ماه مه و نوامبر ۲۰۱۴، در ابوظبی، ایرلند و استودیو پاینوود در انگلستان به طول انجامید.
این فیلم از زمان اکران چندین رکورد مرتبط با فروش گیشه را شکست: عنوان پرفروشترین بخش در فرانشیز جنگ ستارگان و همچنین رتبه سوم در فهرست پرفروشترین فیلمهای تاریخ را به خود اختصاص داد. این فیلم همچنین نامزد دریافت جایزه اسکار در پنج رشته مختلف، و چهار نامزدی در جوایز فیلم بفتا شد. دو دنباله، با عنوانهای اپیزود VIII و اپیزود IX قرار است در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۹ به نمایش درآیند.
داستان فیلم تقریباً ۳۰ سال بعد از وقایع بازگشت جدای روایت میشود. سه شخصیت جدید در کنار کاراکترهای سری قبلی جنگ ستارگان بازی کردهاند.
هم اکنون می توانید مجموعه جنگ ستارگان را با کیفیت عالی و دوبله فارسی و بسته بندی نفیس از فروشگاه فیلم و سریال طنین تهیه فرمایید.
parsa –
سانسور شدس؟
مدير –
سلام. بله.