داستان فیلم نابودگر : پیدایش زمانی آغاز میشود که جان کانر (جیسون کلارک) به پیروزیهای بزرگی دست میابد تا جایی که نیروهای مقاومت اسکاینت را نابود میکنند اما به این مسئله پی میبرند که خود اسکاینت اجازه نابودیاش را به آنها داده زیرا میدانسته که زمان افولش فرارسیده است بنابراین اسکاینت نابودگری را به گذشته میفرستد تا سارا کانر (امیلیا کلارک) را به قتل برساند تا این چنین آینده را تغییر دهد. کانر نیز از یکی اعضا وفادارش با نام کایل ریس (جی کورتنی) را برای محافظت از مادرش به گذشته میفرستد اما همهچیز آنطور که کایل انتظار داشته پیش نمیرود و … .
در بخش فیلمنامه پیدایش ، فیلم طوری داستان را روایت میکند که اگر شما قسمتهای نخست را هم ندیده باشید باز هم با فضای کلی آن و چگونگی شکلگیری اسکاینت و همچنین نحوه آشنایی کایل ریس و سارا کانر آشنایی پیدا خواهید کرد و این نکته مثبتی محسوب میشود که فیلم بدون در نظر گرفتن بینندگان جدید وارد خط داستانی نشده است. خوشبختانه ما در این فیلم شاهد خط داستانی مستقیم و بدون پیچشی نیستیم و همین مسئله جذابیت را برای برخی که به دنبال داستان نیز هستند، افزایش میدهد، هر چند این پیچشها بیشتر شبیه تکرار مکررات هستند که در قسمتهای قبلی بهنوعی با آنها روبرو بودیم اما برای کسانی که برای اولین بار قصد مشاهده این سری را دارند جذاب هستند. فیلمنامه رابطهی میان سارا کانر و محافظ جدیدش، پدربزرگ،(آرنولد شوارتزنگر) را بهخوبی روایت میکند اما تأثیرگذار نیست، برای مثال ما تنها در سکانسهای پایانی فیلم شاهد این مسئله نیستیم که جان او برایش اهمیت دارد و این مسئله بهخوبی در تمامی بخشهای فیلم روایت میشود اما همانطور که گفته شد بسیار عمیق و تأثیرگذار نیست. اما در کنار این نقاط قوت نقطه ضعف هایی نیز وجود دارد. یکی از نقاط ضعف مربوط به فیلمنامه تضادهایی است که وجود دارد، برای مثال برخی از شخصیتها در فیلم رها نمیشوند، مانند افسر پلیسی (جی کی سیمونز) که کایل ریس در سال ۱۹۸۹ با او ملاقات میکند اما درعینحال سران شرکت سازنده جنیسیس (اسکاینت) را بدون جمعبندی پیرامون آنها رها میکنند و بهنوعی اهمیتی برای آنها قائل نمیشوند. اما در کنار این نقطات ضعف کوچک، اساسیترین نقطه ضعف فیلمنامه بازمیگردد به مسائل مربوط به سفر در زمان و تغییراتی که در سرنوشتها رخ میدهد. فیلم در سالهای ۲۰۲۷، ۱۹۸۹ و ۲۰۱۷ رخ میدهد و جابجایی شخصیتهای داستان توسط ماشین زمان رخ میدهد، این بخش آنقدر گنگ و سردرگم کننده روایت میشود که بیننده را تا پایان فیلم گیج و منگ نگه میدارد و این مهمترین نقطهضعف بخش فیلمنامه محسوب میشود که اگر نویسندگان سعی میکردند تا بر روی این بخش تمرکز بیشتری میگذاشتند مطمئناً با چنین ضعف بزرگی در فیلمنامه روبرو نبودیم و از کیفیت کلی فیلم نمیکاشت. همچنین اگر فیلم با مرگ پدربزرگ همراه میشد شاید با داستان جذابتر و واقعگرایانهتری همراه بودیم، هرچند احتمالاً این مسئله باسلیقه برخی در تضاد باشد.
ماشین زمان…
اما انتخاب بازیگران نابودگر 2015 پیدایش را میتوان یکی دیگر از بخشهای فیلم دانست که در کنار نقاط مثبت، نقاط ضعفی نیز دارد. انتخاب جیسون کلارک در نقش جان کانر را میتوان بزرگترین اشتباه فیلمسازان دانست و به نظر میرسد انتخاب نسبتاً نامناسبی برای این نقش داشتهاند، هر چند او نقشش را بهعنوان یک شخصیت منفی بهخوبی ایفا کرده است و اگر کانر و شخصیت منفی داستان دو مقوله جدا از هم بودند، انتخاب کلارک میتوانست مناسب باشد. اما یکی دیگر از نقشهای مهم این فیلم به امیلیا کلارک سپردهشده است، سارا کانر! او بهخوبی توانسته است از پس این نقش برآید و آن شخصیتی را که لیندا همیلتون به ما معرفی کرده است، یادآوری کند هرچند در یک سطح پایینتر. آرنولد شوارتزینگر نیز پس از غیبتی دوازدهساله به فیلم بازگشته است. او بااینکه بسیار پیرتر شده اما توانسته است نقش یک نابودگر برنامهریزیشده را بهخوبی ایفا کند و در نبردها نیز عملکرد خوبی از خود برجای گذاشته است. در کنار این سه بازیگرانی همچون جی کورتنی و سیمونز و یک بازیگر آسیایی بانام بیونگ هون لی نیز قرار دارند که بهخوبی توانستهاند از پس نقشهایشان برآیند هرچند اگر هون لی مانند رابرت پاتریک از آزادی عمل بیشتری برخوردار بود میتوانست موفقتر نیز ظاهر شود و در کل قابلقبول بوده است اما با بازی عالی پاتریک بسیار فاصله دارد.
مهمترین بخش سری فیلمهای نابودگر بخش اکشن آن بوده است که با نوآوریهای کامرون به یکی از جذابترین بخش ها بدل میشده است. در ” پیدایش ” شاهد حضور دوباره T-1000هستیم، شخصیت منفی که در قسمت دوم حضور او ترس و هیجان عظیمی را به بیننده القا میکرد که این حس ترس یکی از عوامل مهم در افزایش جذابیت فیلم در آن زمان بوده است. T-1000 بکار گرفتهشده با بازی یک بازیگر کرهای همراه است که او بهخوبی توانسته عدم وجود احساس را درون خود نمایش دهد اما بههیچوجه مانند فیلم “روز داوری” نمیتواند آن حس ترس را در تکتک لحظات فیلم به بیننده القا کند که این امر میتواند به خاطر دو مسئله باشد، رده سنی انتخابشده برای فیلم یا عدم تمرکز داشتن فیلمنامه بر روی این نقش بهعنوان شخصیت منفی داستان. جان کانر نیز که بهنوعی نسخه تکاملیافته T-1000 است، او نیز بههیچوجه نمیتواند شخصیت منفی بسیار مخوفی باشد مانند نسخه گذشته T-1000. اما اکشن کلی فیلم شامل تعقیب و گریز و نبردهایی میشود که بههیچ وجه مانند “خیزش ماشینها” خسته کننده نیستند. همچنین مخصوصاً در بخش نبردهای تنبهتن مانند گذشته تمرکز بر روی مبارزه دو نابودگر است. ما در این فیلم شاهد اکشنی شلوغ نیستم که برای درگیریها یک محله یا بخشهایی از یک شهر تخریب شود، بااینحال جلوههای ویژه مانند اکثر فیلمهای امروزی بهخوبی کارشدهاند و لحظات هیجانانگیزی را برای مخاطب خلق میکنند که میتوانند بر جذابیت کلی فیلم بیفزایند.
نبرد نهایی بین دو نابودگر!
فیلم “ نابودگر: پیدایش ” هر چه باشد نسبت به دو قسمت قبلی عملکرد بهتری دارد، داستانی که خوشبختانه سر راست و بدون پیچش نیست که اگر ضعفهای مربوط به سفر زمان و مسائل مربوط به آن را کنار بگذاریم در کنار حضور دوباره شوارتزینگر و بازیگرانی قابلقبول، این فیلم را به چیزی تبدیل کرده است که میتواند طرفداران را راضی نگه دارد، مخصوصا برای کسانی که اولین بار است این سری را مشاهده میکنند.
هم اکنون می توانید فیلم سینمایی نابودگر : پیدایش را با کیفیت بسیار خوب و بسته بندی نفیس از یکی از سه سایت ما تهیه فرمایید:
هنوز بررسیای ثبت نشده است.