معرفی سریال
مجموعه تلویزیونی سه امپراطوری یا سه پادشاهی نام یک سریال اکشن چینی است که موضوع آن حول رویدادهای سلسله های پادشاهی شرقی اخیر و دوره سه امپراتوری است. اساس و پایه این مجموعه برپایهٔ داستان عاشقانه سهپادشاهی نوشتهٔ لوئو گوانچونگ و اسناد سه امپراتوری و داستانهای دیگر مرتبط با این موضوع طرحریخته شدهاست. کارگردان این مجموعه گائو شیشی است. این سریال در مهٔ ۲۰۱۰ میلادی به بازار چین عرضه شدهاست.
سریال سه امپراطوری در ایران با نام افسانه سه برادر از شبکه تماشا پخش شد. افسانه سه برادر سالهاست یکی از سوژههای اصلی هنرمندان تلویزیون، سینما و حتی بازیهای کامپیوتری است. رسانههای گروهی چین مینویسند هنرمندان کشور براساس یک قانون نانوشته، خود را موظف میدانند هرچند وقت یکبار به سراغ این موضوع و کتاب رفته و یک اثر هنری در رابطه با آن ارائه دهند.
افسانه سه برادر را لو گوانژونگ نوشته و یکی از مشهورترین دستنوشتههای کهن تاریخ چین به شمار میآید. این دستنوشته از سوی منتقدان ادبی لقب یک درام جنگی تاریخی کمنظیر و نفیس را گرفته است و در سطح بینالمللی با نام «رومانس سه سلطان» هم شناخته میشود. خط اصلی داستان لو گوانژونگ در دوره پردردسر تاریخی اتفاق میافتد و اختصاص به آخرین روزهای حکومت خاندان مشهور هان دارد و از سه قلمرو حکومتی معروف آن دوران صحبت میکند. این دوره از سال ۱۶۹ شروع شد و تا سال ۲۸۰ ادامه داشت.
داستان افسانه سه برادر به دلیل طولانیبودن، بخشهای مختلفی دارد که از حال و هوای متفاوت و متغیری برخوردار است. به همین دلیل، مجموعههایی که براساس آن ساخته شده است بعضی وقتها لحن تاریخی به خود میگیرد و بعضی وقتها به سمت افسانه و درام سوق داده میشود.
در چنین موقعیتی که قصه زندگی چند ارباب فئودال و زندگی خانوادگی و اجتماعی آنها به تصویر کشیده میشود، این افراد تلاش میکنند به سلطنت و حاکمیت خاندان هان پایان داده یا آن را دوبارهسازی کنند.
قصه مجموعه انیمیشن افسانه سه برادر که محصول مشترک دو کشور چین و ژاپن است هم مثل داستان اصلی، تعداد بسیار زیادی شخصیت اصلی و مکمل دارد، اما با وجود تعدد زیاد شخصیتها، این قصه اختصاصا روی سه آدم قدرتمند و بانفوذ تاکید میکند که با خاندان هان سر و کار دارند.
در عین حال، قصه در کنار خط اصلی خود یکسری داستان فرعی هم دارد. بعضی از این داستانها به آرامی با داستان اصلی گره میخورد و هیجان خاصی به ماجراهای آن میدهد. در این بین، نبردهای تاریخی و حماسی نقش حیاتی و مهمی در پیشبرد ماجراها دارد و بخش مهمی از داستان را به خود اختصاص میدهد. همچنین قصه که صد سال از تاریخ چین را تعریف میکند، زندگی شخصی شخصیتهای خود را هم به نمایش میگذارد.
داستان سریال سه امپراطوری در مورد چیست؟
داستان افسانه سه برادر در سالهای پایانی سلسله هان اتفاق میافتد که دولت مرکزی دچار فساد بسیار شده و شورشهای بسیاری همچون قیام دستار زردها، امپراتوری را به سوی نابودی پیش میبرد. در این میان سه دلاور به نامهای لیو بی، گوان یو و جانگ فی با یکدیگر پیمان برادری بسته تا آرامش و عدالت را برقرار سازند. اما در مقابل آنها نخست وزیر سائو سائوی حیلهگر قرار دارد که به مقابله با آنها پرداخته و جنگهای بسیاری همچون نبرد صخره سرخ میان آنها درمیگیرد.
در فاصلهٔ بین انقراض امپراتوری مقتدر هان که چین را برای قرنها یکپارچه و متحد نگاه داشته بود، و برقراری وحدت توسط سلسلهٔ تانگ (که عصر زرین فرهنگ و ادب چینی را به وجود آوردند)، کشور چین به مدت ۴۰۰ سال دستخوش آشفتگی، چندپارگی، جنگ داخلی و درگیریهای تمام نشدنی حکومتهای محلی بود.
این دوره از تاریخ چین را عموماً مورخان با قرون وسطای اروپا مقایسه میکنند و شاعران چینی، به آن «دورهٔ مرارت» لقب دادهاند. با این حال، دورهای شصت ساله از این عصر هست (۲۲۱ تا ۲۸۰ میلادی) که در میان تودهٔ مردم چین، شهرت عجیبی دارد و مردم، قهرمانان این دوره را بهتر از هر بخش دیگری از تاریخ چین میشناسند.
بر اثر نقل و رواج مجموعهٔ مشهوری از داستانها و روایتهای نیمه تاریخی– نیمه افسانهای، این دوره در نظر مردم به عنوان عصر حماسه و دلاوری شناخته میشود. مجموعهٔ این داستانها و افسانهها یک نام دارد: افسانهٔ سه قلمرو یا افسانهٔ سه برادر.
ماجرا از یک غروب بهاری و یک باغ هلو شروع شد. جوانی بود از وفاداران به امپراتور، که آرزویش برگرداندن قدرت به خاندان امپراتوری بود و تنها راه نجات کشور از هرج و مرج و آشوب را در همین میدید. او مردی شجاع و مشهور به درستکاری بود که نیرویی غریب و غیرقابل مقاومت از چشمانش بیرون میزد. برای همین بود که دو مرد دیگر، که مردانی جنگجو و دلاور بودند، به حرفهایش اعتماد کردند.
سه مرد، تصمیم خود را گرفتند. برای خدایان قربانی کردند و برای شادی مردگان دعا خواندند. بعد برای مبارزه در راه وطن و حمایت از مردم، سوگند خوردند: «ما، لیو بی، گوآن یو، شانگ فی، سوگند میخوریم تا دلها و قدرتمان را برای نجات یکدیگر از خطر، مبارزه در راه میهن، و نجات مردم به یکدیگر پیوند بزنیم. میدانیم که خداوند ما را در یک روز متولد نکرده، اما سر آن داریم که هر سه در یک روز و در کنار یکدیگر بمیریم.
آسمان و زمین را بر این سوگند برادری گواه میگیریم. اگر یکی از ما سوگند خود را بشکند، باشد که آسمان و انسانها برای تنبیه او با یکدیگر متحد شوند.»
وقتی سه برادر پیمان برادری میبستند، کشور به دو قلمرو تقسیم شده بود. سائو سائو، در شمال، قلمرو «وی» را تأسیس کرده بود و سون چوآن در جنوب قلمرو «وو» را شکل داده بود. سه برادر، توانستند با کمک مشاوری به نام ژوگه لیانگ یا چکاکومینگ، یک قلمرو جدید به نام «شو» در غرب چین تأسیس کنند. لیو بی، فرمانروای قلمرو شو بود و برادرانش ژنرالهای ارتش او بودند.
دشمن اصلی، سائوسائو بود که لیو بی چندین بار با سون چوآن علیه او متحد شد. قلمرو شو از نظر وسعت، کوچکترینِ این سه قلمرو بود، ولی به خاطر شجاعت سربازان، کاردانی فرماندهان، و نقشههای جنگی فوق العادهٔ وزیرش، قدرتمندترینِ این قلمروها هم بود. چیزی که این دوره از تاریخ چین را آنقدر برجسته کرده، ماجرای جنگهایی است که بین سه قلمرو پیش آمد و امروزه هر کدام از آنها به عنوان نمونههایی از هنر استراتژی و تاکتیک، مشهور است.
بزرگترین و معروفترین این نبردها، نبرد «پرتگاه سرخ» در کنارهٔ رود زرد بود که آخر سر با آتش گرفتن ناوگان کشتیهای سائوسائو، لشکر یک میلیون نفری او از لشکر ۱۶۰ هزار نفری لیو بی و سون چوآن شکست خورد.
معمولاً یک پای ثابت تمام این ماجراها، ژوگه لیانگ خردمند است. یکی از مشهورترین ماجراهای او، «ترفند شهرِ خالی» است. یک بار خبر رسید که نیروهای سائوسائو دارند به یکی از شهرهای قلمرو شو حمله میکنند و غافلگیرانه تا نزدیک شهر هم آمدهاند. شهر هم نیروی دفاعی کافی نداشت. ژوگه لیانگ ابتدا به بقیه آرامش داد. بعد به همان تعداد کم سربازان، دستور داد لباس مردم عادی بپوشند و در اطراف دروازه به کسب و کار و رفتوآمد مشغول شوند.
خودش هم چنگ به دست گرفت و بالای دیوار دروازه رفت و نشست به نواختن یک قطعهٔ شاد. فرمانده دشمن، وقتی از پیشقراولانش شنید که ژوگه لیانگ با خیال راحت دارد ساز مینوازد و مردم هم کار عادی خودشان را میکنند، مطمئن شد که نقشهای در کار است. زیرا همه میدانستند که ژوگه لیانگ مرد محتاطی است و تا از تمام جوانب کار مطمئن نباشد، دست به اقدامی نمیزند.
او هم ترسید و به سپاهیانش گفت: «ژوگه لیانگ دامی برای ما پهن کرده که فقط خدا میداند چقدر خطرناک است. اگر جانتان را دوست دارید، همین الان فرار کنید.» به ژوگه لیانگ برای همین کارهایش «اژدهای خفته» لقب داده بودند.
اهمیت عصر سه پادشاهی و داستان سه امپراطوری ، اما فقط در این جنگها نیست.درست است که این جنگها، توسط مردانی شجاع و باهوش پیش میرفت و ماجراهایی جذاب و به خاطر ماندنی داشتند، اما جنگ در افسانه سه برادر، ماجرای اصلی نیست. جنگ تنها محملی است برای بروز آن نکته اصلی. زمینهای برای بروز آن حقیقت ناب.
در افسانه سه برادر، چیزهای زیادی است که شایستگی معرفی به عنوان نکته اصلی و راز جذابیت را دارد: چیزهایی مثل رفاقتهای ناب سه برادر که حاضرند برای هم بمیرند، مثل احترامی که دشمنان برای یکدیگر قائلند، مثل آن جایی که گوآن یو به پاس مهمان نوازی، به دشمنش سائوسائو اجازه میدهد برود، مثل آن احترام و تواضعی که لیو بی برای متقاعد کردن ژوگه لیانگ خرج میکند و چندین بار به دیار او میرود، مثل…
اما باز میتوان گفت که نکته اصلی چیز دیگری است، راز اصلی افسانه سه برادر، به رخ کشیدن یک حماسه است. حماسهای که جهان امروز، سخت خالی از آن است و سخت محتاج به آن.
فروشگاه اینترنتی طنین افتخار دارد مجموعه افسانه سه برادر (سه امپراطوری) را با کیفیت بالا (ضبط شده از شبکه تماشا) و بسته بندی مناسب، تقدیم شما عزیزان نماید.
مرتضی محمدی –
سریال را در اسفندماه ۹۹ از فروشگاه طنین تهیه کردم. کیفیت بالای ضبط، سرعت ارسال و بسته بندی مناسبی داشت.
ممنون از فروشگاه طنین
Tanin –
ممنون از حسن توجه شما